صلح و امنیت در افغانستان ، پارادوکس در سیاست پاکستان
نویسنده : عبدالبصیر صهیب صدیقی
سه شنبه، 2013/10/29
Ten years of U.S. aid to Pakistan
and the post-OBL
scenario
Author
:Mahrukh Khan
The writer is Research Fellow, Institute of
Strategic Studies Islamabad
عنوان { صلح و امنیت در افغانستان ، پارادوکس در سیاست
پاکستان } بر اساس ارائۀ معلومات مقالۀ
فوق الذکر است که ماه رخ خان نویسندۀ آن است و بنا ء به نیاز شکل گیری مستند عنوان
{ صلح در افغانستان ، پارادوکس در سیاست پاکستان } سیر کمک های امریکا به پاکستان به طور مستقیم از مقالۀ ماه رخ خان تحت عنوان
فوق الذکر موجود در ویبسایت انستتیوت مطالعات استراتیژیک اسلام آباد ، ترجمه شده
است و در اخیر لازم و ضروری به نظر می آید که
منابع مورد استفادۀ ماه رخ خان در شکل دهی عنوان فق الذکر نیز ذکر شوند تا
علاقه مندان با دسترسی به آن منابع تدقبق بیشتر نمایند. .
این جستار نشان دهندۀ شرایطی است که چگونه
پاکستان از آن ها منافع خود را در نظر
داشته و دارد و با استفاده از آن شرایط اجندای هژمونیک خود را در قبال افغانستان
ترتیب می دهد تا با اعمال عمق ستراتیژیک اش در افغانستان به منافع و منابع سرشار
اقتصادی برسد و به عنوان یک قدرت منطقه ئی که بتواند نسبت به هند پیشی گیرد و در جیوپالتیک منطقه قدرت مهم محسوب شود عرض
اندام کند یعنی اینکه پاکستان باکی ندارد که همسایگی را بر اساس منفعت های جاه
طلبانۀ اش تعریف کند.
این جستار ارائۀ شناخت پاکستان بر اساس وقایع
مهم تاریخ و موضعگیری های پاکستان است تا با درک و فهم آن بتوانیم که از پاکستان
شناخت دقیق داشته باشیم و هم زمینۀ باشد که سیاست مداران افغان با درک آن سیاست
خارجی افغانستان را در پرتو مسلمات تاریخی و جیو پولیتیک منطقه صورت بندی کنند و بر منافع ملی افغانستان در
جوکات یک سیاست متعادل و اخلاقی ترکیز کنند ، سیاستی که صلح و همزیستی مسالمت آمیز
منطقوی و جهانی را در برداشته باشد .
برای درک و فهم خوبتر و بیشتر این جستار لازم می
دانم که دو اصطلاح جیو پولتیک و جیو ستراتیژیک را به طور مقدماتی توضیح و تشریح
شوند.
هارت لند و ریم لند (1) دو
اصطلاحی اند که در این رابطه بر آن ها
باید ترزکیز صورت گیرد.
سر هالفورد مکندر2) جغرافیا دان انگلیسی اساس
گذار در هردو بخش یعنی جیو پولیتیک { مطالعۀ رابطۀ جغرافیه و قدرت سیاسی } و
جیوستراتیژیک { مطالعۀ رابطه بین جغرافیه و ستراتیژی نظامی } است .
هالفورد مکندر به اساس وضع تئوری هارت لند مشهور
است که در سال 1904 آنرا ابراز داشت.
بطور خلاصه تئوری هرت لند زمین را به سه ناحیه
تقسیم می کند که عبارتند از :
1 ـ جهان جزایر که متشکل از اروپا ، آسیا و
افریقا یعنی بزرگترین قاره ها ، پرجمعیعت ترین قاره ها و غنی ترین منابع در روی
زمین ، اند که به هم پیوسته و مرتبط می باشند.
2 ـ جزایر دور از ساحل مانند جزایر بریطانیا و
جزایر جاپان.
3 ـ جزایر دور افتاده که مکندر از ان ها به قاره
های امریکای شمالی ، امریکای جنوبی و استرالیا اشاره دارد.
هارت لند (3) یا منطقۀ محوری " اوراسیا
" است که بطور تقریبی مشابه به روسیه است به جزء ساحۀ شرق دور ان.
مکندر جهان جزایر و جزایر دور از ساحل را به
عنوان " هلال درونی " و تمام زمین های باقی مانده را به عنوان "
هلال بیرونی " نام گذاری کرد.
بر اساس تئوری مکندر ، کنترول بر منابع هارت لند
، امکان فتح جهان جزایر بخصوص " هلال درونی " را فراهم می آورد که 50%
حاکمیت بر جهان را ممکن و میسر می سازد .
صورت بندی دقیق تئوری هارت لند چنین بیان می شود:
1 ـ کسی که بر اروپای شرقی فرمانروائی و حاکمیت
داشته باشد بر هارت لند هم فرمان روا است.
2 ـ کسی که بر
هارت لند فرمانروائی داشته باشد بر جهان جزایر نیز حکم و فرمان می راند.
3 ـ کسی که فرمانروای جهان جزایر باشد فرمان
روای جهان نیز است.
در سال 1942 نیکولاس سپایکمن (4) ستراتیژیست
معروف استراتیژی ایالات متحدۀ امریکا را تدوین و نشر کرد که ترکیبی از تئوری
هالفورد مکندر و الفرد تایر ماهان (5) است و این تئوری بنام تئوری ریم لند (6) یاد
شد.
در این تئوری ، سپایکمن " هلال درونی " بر اساس تئوری مکندر
را به نام ریم لند نامگذاری کرد که به راستی منطقۀ محوری است و به اساس تئوری
ماهان و دریافت هایش دارای منابع سرشار
نسبت به هارت لند و بر اساس تئوری ماهان منطقۀ " بحث بر انگیز " است که
مطمع نظر هارت لند و قدرت های دریائی می باشد و بر همین اساس در تئوری ریم لند به
قدرت های دریائی اهمیت بیشتری داده شده است.
و تئوری مکندر اهمیت بیشتر به راه آهن داده است.
نتایج تئوری سپایکمن قرار اتی اند:
1 ـ هرکه ریم لند را کنترول کند ، اروسیا را تحت فرمان دارد.
2 ـ هرکه اروسیا را تحت فرمان داشته باشد ،
تصمیمش بر جهان نافذ است.
با فهم این تئوری ها در می یبابیم که خلیج فارس
و و شش مملکت در دامن سواحل آن مرکز ریم لند محسوب می گردند و حاکمیت بر این منطقۀ محوری و
حساس تظمین کنندۀ نفوذ و حاکمیت بر جهان است و از این جهت است که سالیان دراز نقطۀ
حساس در سیاست ، تجارت و لشکر کشی ها مطرح بوده است و اهمیت کنونی آن نیز غیر قابل
انکار است.
و حال در پرتو تئوری های هارت لند و ریم لند بهتر می توانیم که سیاست های پاکستان را بشناسیم
و آنرا با دقت ارزیابی کنیم چون پاکستان نزدیکترین مملکت به خلیج فارس است و می
خواهد که با در نظر داشت شرایط جهانی منافع اش را دست و پا کند و در تلاش آن است
که قدرت مطرح در منطقه باشدو اثرات سیاست هژمونسیتی آن به مقایسۀ هند مشهود و
محسوس باشد.
حال برمی گردیم به اصل بحث طوریکه عنوان اقتضای
آنرا دارد.
بعد از تشکل و استقرار پاکستان در سال 1947 در
جغرافیای آسیای جنوبی ، تلاش هایش بر دو نقطۀ اساسی در سیاست خارجی متمرکز شد که
عبارتند از :
1 ـ اقدامات سیاسی و نظامی بر ضد هژمونی
هندوستان ( حفظ بلانس نظامی و اقتصادی ).
2 ـ احراز موقیعت خط مقدم سیاست ممانعت کنندۀ
نفوذ کمونیزم اتحاد جماهیر شوروی سابق به طرف آب های کرم و یا ریم لند.
این دو مورد ستون های اصلی سیاست خارجی پاکستان
را صورت بندی کردند و شکل دادند و بر اساس این دو اصل در سیاست خارجی پاکستان ،
زمینۀ همدستی و همکاری های استراتیژیک را براساس جیوپولیتیک و جیوستراتیژیک با ایالت متحدۀ امریکا مساعد ساخت زیراکه
ایالات متحدۀ امریکا نیز در پی متحد باور مند در منطقه بود.
بعد از آنکه در سال 1955 در زمان خسرچف، با سفر
بولگانین وزیر خارجۀ اتحاد جماهیر شوروی سابق به هند و کابل ، کشمیر به نفع
هندوستان و پشتونستان به نفع افغانستان ، در سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی سابق
تثبیت و برجسته شد، روابط دوستانۀ پاکستان و ایالات متحدۀ امریکا پیشرفت شایان و
قابل توجه کرد .
اندازه و مقدار کمک ها و مساعدت های امریکا در
سال 1962 به پاکستان به حد بالائی خود رسید چون پاکستان در این زمان به عضویت
پیمان های دفاعی جنوب شرق آسیا " سیتو (7)" و سازمان پیمان مرکزی "
سنتو (8)" نائل آمده بود.
این کمک ها با خروج پاکستان از این پیمان ها به
مدارج پائینی تنزل کردند و همچنان تاریخ سیاسی و اقتصادی پاکستان یک تنزل دیگر کمک
ها و مساعدت های امریکا را در 1970 نشان میدهد و آن زمانیکه پاکستان تطبیق پروگرام
اتمی اش را آغاز کرد تا در برابر نیروی اتمی هندوستان پاسخ نظامی باشد.
ادارۀ جیمی کارتر با وضع تحریم ها ، کمک های
نظامی و اقتصادی را بر پاکستان قطع کرد، اما در سال 1980 با تجاوز اتحاد جماهیر
شوروی به افغانستان ، بار دیگر چون سالهای بعد از 1962 شاهد شگوفائی روابط
استراتیژیک امریکا و پاکستان بر اساس
جیوپولیتیک منطقه هستیم یعنی سال 1980 سالی است که حضور نیرو های ارتش سرخ و قوای
مسلح اشغالگر اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان در حال تکمیل قرارداشت و مصروف اجندای تطبیق سیاست سلطه جویانه و
اشغالگرانه بود تا از سقوط حاکمیت حزب مزدور حزب دیموکراتیک خلق چون یزک استکبار و
استعمار شرقی ، بدست پرتوان مجاهدین،
جلوگیری کند و تا مقاومت استقلال خواهانۀ مردم مسلمان و آزادۀ افغانستان را در
برابر حاکیت نامشروع حزب دیموکراتیک خلق درهم شکند و سیاست خارجی خود را بدون
مزاحمت جدی ، به پیش برد تا به آب های گرم و به ریم لند دسترسی یابد و این تهدید
جدی نفوذ سیاسی و اقتصادی غرب محسوب شد.
وقتیکه با استقرار طیاره های میگ27 روسی در
میدان هوائی شنیندند که در یک دور 700 میل دور پرواز داشتند که در فاضلۀ 500 میلی
تنگۀ هرمز که مرکز ریم لند محسوب می گردد ، قرار دارد و ساحل مکران که 300 میل
فاصله با تنگۀ هرمز دارد ، هم تنگۀ هرمز و هم ساحل مکران با پوشش فضائی طیاره های میگ 27 تحت نهدید قرارمی گیرند این
نشان از پیشروی کمونیزم توسعه طلب شرق داشت و در واقع چلنج آشکار در برابر غرب
بود.
اینجا بود که لشکر کشی ارتش سرخ زمینه های
نزدیکی استراتیژیک پاکستان و امریکا را مهیا و عملی ساخت و در تفاهم های
استراتیزیک دست دوستی همدیگر را باردیگر فشار دادند تا ارتش سرخ را به سرحدات قبلی
عقب رانند..
بنابراین امریکا کمک ها و مساعدت های فروان
نظامی را به پاکستان جاری ساخت .
ادارۀ جیمی کارتر در آغاز مبلغ 400$ ملیون دالر
به پاکستان کمک کرد که از طرف رئیس جمهوری پاکستان جنرال ضیاالحق رد شد و آنرا
پینت یا موم پلی نام گذاشت .
به تعقیب آن آدارۀ ریگان 3.2$ بلیون دالر مساعدت
و کمک به پاکستان تهیه دید و این مساعدت
حاکی از آن بود که پاکستان متحد قابل اعتماد امریکا در برابر لشکر کشی روسها به
افغانستان است.
بعد از خروج روسها از افغانستان و در پی آن سقوط
رژیم دست نشاندۀ استعمار روسی { داکتر نجیب } بار دگر روابط امریکا و پاکستان به
سردی گرائید و آن رنگ و شدتی را که در زمان حاکمیت حزب دیموکراتیک و حضور ارتش سرخ
در افغانستان داشت ، بعد از خروج عساکر اشغالگر شوروی خیلی کمرنگ و بی رمق شد.
دیگر امریکا و پاکستان همچو گذشته متحد و شریک
همدیگر نبودند، امریکا از دور نظاره گر حالات و حوادث در افغانستان و پاکستان بود
و بخصوص از سیاست فعال در مورد افغانستان کناره گیری کرد.
پس از سقوط رژیم دست نشاندۀ روسها در افغانستان
، مجاهدین افغان برای تشکیل یک دولت مقتدر به تفاهم نرسیدند و بر اساس سلیقه های
شخصی و فردی و درسطح گروپ ها با شدت بخشیدن نائرۀ جنگ در جهت امتیاز خواهی های
زورگویانه از دولت جدیدالتأسیس مجاهدین ، برای
حاکمیت دولت مشروع مجاهدین مزاحمت های جدی
بوجود آوردند. و این سبب شد که دست نیمه پنهان پاکستان در سیاست افغانستان با
مداخله گری های از قبل برنامه ریزی شده مؤثریت داشته باشد و سد راه تفاهم سرتاسری
بین مجاهدین در ایجاد یک حکومت مقتدر باشد و این زمانی است که امریکا نظاره گر
حوادث و حالات دو کشور همسایه یعنی افغانستان و پاکستان است و پاکستان حالا طمع
حرص و آز را به طرف آسیای مرکزی دوخته تا از طریق افغانستان به آسیای میانه نفوذ
کند و موانع سیاسی و نظامی سیاست اقتصادی خود را در افغانستان باید از سر راه
بردارد و این را می توان که با سرد شدن و رنگ باختگی روابط امریکا و پاکستان ؛
مداخله پاکستان را در امور داخلی در
افغانستان ، نوعی { سیاست جبران اقتصادی }
نام نهاد.
نظاره گری های سیاست غیر فعال امریکا و مداخلات
پاکستان و ایران در امور افغانستان و عدم شکل گیری تفاهم بین مجاهدین در جهت ارائۀ
یک دولت فعال و مقتدر و عاری از درگیری های مسلحانه سبب شدند که طالبان ، حرکتی مسلحانۀ که بر ضد دولت جدید التأسیس
مجاهدین، تحت شعار دین و مذهب ادر عرصۀ سیاسی و نظامی ظهور کردو در خط سیاست
خارجی پاکستان در منمطقه عیار شد و در سال
1996 حاکمیت زورگویانۀ و پرو پاکستانی را برمردم افغانستان تحمیل کرد جون پاکستان
در تشکل و تمویل طالبان بر ضد حکومت مجاهدین رول اساسی را داشت و بخش اساسی سیاست
خارجی پاکستان محسوب می شدند زیرا قدرت مسلحانۀ مؤثری بود که { سیاست جبران
اقتصادی } و یا { سیاست عمق ستراتیژیک } پاکستان بوسیلۀ طالبان قابل تحقق و اجراء
بود و هنوزهم این سیاست به رنگ خون ریزی ها و ویرانی ها نوشته شده و تازه می گردد.
جالب آن است که بعد از خروج ارتش سرخ اشغالگر
شوروی از افغانستان ، امریکا تحریم های مجدد را تحت ترمیم پرسلرآمندمنت (9) وضع کرد
که ترمیم گلن 10) و ترمیم سیمنگتون (11) و بلاخره ترمیم های دیموکراسی (12) را در
پی داشت.
11 سپتامبر 2001 زمانی است که بی اعتمادی امریکا
نسبت به پاکستان به اوج خود رسید و روابط تاریخی دو کشور به بیشترین درجۀ از تنزل
رسید و این بد ترین شرایط سیاسی پاکستان بود که پاکستان در آن بسر می برد.
تلاش امریکا به سرنگون ساختن حاکمیت طالبان با
راه اندازی ائتلاف بین المللی متمرکز شد و جواز استعمال نیرو برضد حاکمیت طالبان
در ظرف 24 ساعت بر اساس قطعه نامۀ شوری امنیت به رسمیت رسید و ارتیکل 5 اولین بار
مورد استناد پیمان ناتو قرارگرفت که کسب
جواز مامؤریت نظامی در خارج از ساحۀ فعالیت پیمان ناتو بود.
جنگ بر ضد تروریزم و مامرریت نظامی پیمان ناتو
در افغانستان بار دیگر اهمیت جیوپالیتیک و جیوستراتیژیک پاکستان را برجسته و بارز
ساخت و از نظر امریکا ضروری به نظر می آمد تا حمایت پاکستان را جلب کند که داخل
افغانستان قوت هایش را بفرستد.
حمایت های لوزستیکی و قریب ترین میدان های هوائی
و فضای پرواز ضرورت های اشد حضور نیروهای پیمان ناتو
در مامرریت جنگ برضد تروریزم در افغانستان بود و
پاکستان مساعد ترین کشور های نزدیک به افغانستان در راستای براورده شدن این ضرورت های مهم و اساسی به
پیمان ناتو بود و این امر سبب شد که پاکستان بار دگر جایگاه استراتیژیک در سیاست
خارجی و نظامی امریکا را بدست آورد و این بار سفیر ایالات متحدۀ امریکا در پاکستان
ویندی چمبرلین (13) این زمینه را به پاکستان مساعد ساخت و پاکستان هم دوباره مطرح
شدنش را به عنوان متحد امریکا در جنگ برضد تروریزم آرزو داشت زیرا به پاکستان این
سیگنال هم داده شده بود که اگر در جنگ بر ضد تروریزم با امریکا همراهی و همکاری
نکند شمولیت پاکستان در لیست دولت های تمویل کنندۀ تروریزم نتیجۀ محتوم خواهد بود.
پاکستان که همیشه در پی منافع خود است ، شرایط
موجود را به نفع خود ارزیابی کرد و چون می دانست که در همراهی و معیت امریکا بودن
، بعد از مصر کمک های سرشار و عظیمی را از
امریکا دریافت خواهد کرد که باز شدن حساب و کتاب این کمک ها پس از فاقه کشی های
مداوم پاکستان اشتهایش را به نحو خوب ارضا کند. .
در وهلۀ اول همکاری و خدمات پاکستان با پیمان
ناتو تحت پیمان و. مؤفقتنامۀ { ای. سی. اس . ای } (14) صورت بندی شد که ظبق این
پیمان پاکستان عهده دار تهیۀ لوژستیک ، مواد سوخت رسانی ، غذا ، دوا و تأمین
ارتباطات به قوت های پیمان ناتو در افغانستان شد.
این پیمان یا مؤافقت نامۀ متذکره یک مؤافقتنامۀ
امتحانی و آزمایشی بودکه بعد ها به صورت رسمی تحت مؤافقت نامۀ { او ـ ای ـ ایف }
مطرح شد که باردیگر برای مؤافقت نامه های وسیع و گسترده از طرف دیپارتمنت دولتی و
دفاعی امریکا به پاکستان پیشنهاد شد(15).
طبق این مؤافقتانه ، پاکستان 5 میدان هوائی
همراه با 4 ملیون لیتر مواد سوخت روزانه، ایجاد فضای پرواز برای طیاره های
امریکائی جهت مامؤریت های نظامی در افغانستان و فراهم سازی تسهیلات دریائی برای
کشتی های امریکائی را عهده دار شد.
این مؤافقت نامه ها نشان می دهد که پاکستان بار
دگر در سیاست خارجی و نظامی امریکا جایگاه مهم را احراز می کند که عبارت است از خط
مقدم در جنگ بر ضد تروریزم، همان طور که خط مقدم بر ضد کمونیزم روسی در سالهای جنگ
سرد تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بودو این متحد پیمان ناتو یعنی پاکستان ، خارج
از تشکیلات پیمان ناتو
است که کمک های هنگفت از امریکا دریافت میدارد .
با دید و نگاه دقیق درمی یابیم که پاکستان در
تلاش رسیدن به موقیعت های اقتصادی بهتر بر پایۀ سیاست جبران اقتصادی یا عمق
استراتیژیک در افغانستان است ، پاکستان می داند که در ائنده اقبال دریافت کمک های
امریکا را آن چنان که بود ندارد ، باید
کاری کند که از امکانات اقتصادی آسیای مرکزی برخوردار شود و این آرزو را وقتی می تواند جامۀ عمل بپوشاند که سیاست هژمونیک خود را بر
افغانستان مسلط سازد و یگانه راه تحقق این
هژمونی به قدرت رسانیدن طالبان و یا حد
اقل شمولیت طالبان در قدرت سیاسی افغانستان است زیراکه طالبان در بستر سیاست خارجی
پاکستان زاده شده اند و پاکستان می تواند از طریق آن ها به اهداف اقتصادی خود در
منطقه برسد.
تلاش پاکستان در سیاست خارجی اش همیشه این بوده است که بین طالبان و سازمان
تروریستی القاعده تفکیک قائل شود و ذهنیت جهانیان را نیز به قبول آن فراخواند و
این تحرک سیاسی را گرچه تا حدی در ذهنیت جهان جا انداخته است در حالیکه اثبات آن
به پاکستان خیلی دشوار است چون که پاکستان مقر شوری کویته که ارگان مرکزی طالبان
است که اکثر فعالیت های تروریستی را در
افغانستان سازمان دهی می کند و این مسئله
غیر قابل انکار است هم چنان از اسامه رهبر سازمان تروریستی القاعده در ابیت آباد
مهمانداری می کرد که در ماه می 2011 توسط کامندو های مخصوص امریکا به قتل رسید.
بر اساس همین تفکیک ظاهری و عوام فریبانه ،
پاکستان با یک دست در پای عهد نامه های جنگ بر ضد تروریزم امضاء می کند و با دست
دیگر طالب پروری را در سیاست خارجی اش پیشه می کند و آئندۀ های خود را در خواب های تسلط بر منابع اقتصادی آسیای مرکزی
راحت احساس می کند و چشم امید به تحقق سیاست جبران اقتصادی و یا عمق استراتیژیک در
افغانستان دوخته است. این از نظر پاکستان باکی ندارد که ابعاد اعمال این سیاست در
شکل و فورم جنگ های خانه برانداز و خانمان سوز چقدر وسیع است و تا چه اندازه زندگی
انسانهای این خطه و مرزوبوم را در رهگذار دود و آتش انفجار قرار داده است.
آری پاکستان طبق مؤافقتنامه های دریافت کمک های
امریکا ، خود را با شک و تردید های جهانی در یک چهرۀ ضد تروریزم تثبیت کرد تا
امکان این فراهم آید که لانه های تروریزم در وزیر ستان شمالی و جنوبی بوسیلۀ قوت
های پیمان ناتو درهم کوبیده شوند.
دوبر سه حصه از کمک ها و مساعدت های زیاده از 30
بلیون دالری امریکا به پاکستان که از سال 1948 اغاز شده اند و نیمی از این کمک ها
، کمک های نظامی بوده اند ، بر اساس مؤافقت نامه های بعد از 11.9.2001 بین امریکا و پاکستان در
ظرف سالهای 2002 ـ 2010 بوده اند یعنی
اینکه بعد از 11.9.2001 میزان کمک های امریکا به پاکستان افزایش قابل ملاحظۀ را
نشان میدهد .
بعد از 11.9.2001 ، 3 سال اول کمک امریکا به
پاکستان بالغ بر 1$ بلیون دالر بود و 1$ بلیون دالر را هم امریکا به شکل قرضه به
پاکستان ارزانی داشت .
در جون 2003 امریکا 3 بلیون$ کمک را به پاکستان
اعلام داشت که آغاز آن از 2004 ذکر گردید .
برای 5 سال آئنده مقدار مساوی کمک های امریکا در
ساحۀ اقتصادی و امنیتی پاکستان تنظیم شد.
این کمک ها شامل یک چک 600 ملیون $ برای مقابله
با حالات عاجل در نظر گرفته شد.
امریکا در این جنگ بر ضد تروریزم ، پرداخت مصارف
لوژیستیکی و اشتراک مصارف جنگی مشترکین خود را در حمایت عملیات های جنگی امریکا
آغاز کرد ، در دسیمبر 2001 کانگرس امریکا { دیفنس ایمرجنسی ریسپانس فند(16)} را
تصویب کرد که این به عنوان پرداخت مصارف بود به مملکتی چون پاکستان برای حمایت
لوژیستیکی و حمایت نظامی عملیات های جنگی امریکا بر ضد تروریزم.
این کمک بنام { سی ، اس ، ایف 17 } پروگرام
تمویل مأموریت نظامی در خارج ، پلان انکشاف امنیتی عملیات نظامی برای حفاظت صلح ،
تعلیم و تربیه و مبارزه برضد مواد مخدر یاد شده است.
U.S. CSF Reimbursements to Pakistan, October 2001
through June 2007
U.S. CSF Reimbursements U.S. Dollars [in millions]
October-December. 2001
$300
January-December. 2002
$847
January-December.2003
$753
January-December.2004
$1,221
January-December.2005
$915
January-December.2006
$1,070
Source: GAO analysis of Defence Oversight
documentation.
پرداخت مصارف به پاکستان در جنگ بر ضد تروریزم
بر اساس اسناد مصارف صورت گرفته تنظیم شد که از طریق سفارت امریکا باید برسی شود
به { سنت کام } (18) فرستادئه شود که از طریق سنتکام به وزارت دفاع امریکا جهت اجرای پرداخت واصل شود.
باید خاطر نشان کرد که فند مصوبۀ کانگرس
امریکا به پاکستان تا سال 2008 بدون
کنترول محاسباتی استمرار داشت.
کمک { سی، اس ، ایف } پرداختی خوبی به مصارف
نظامی پاکستان بود که شامل قوۀ بحری و هوائی پاکستان نیز می شد ، یعنی قوت های که
مأموریت های نظامی غیر جنگی در کنار نیرو های ناتو اجراء می کردند.
دو بر سه کمک و مساعدت امریکا از 2002 تا
2010 { 13.3 بلیون $ } حمایت های برای
بهتر سازی امنیت در پاکستان بود که از آن حدود 9.4 بلیون $ از طرف وزارت دفاع
امریکا هزینه شد.
مساعدت های اقتصادی امریکا به پاکستان از سال
2002 تا سال 20010 بالغ بر 6.5 بلیون $ را نشان می دهد.
در ماه مارچ 2009 پرزیدنت اوباما استراتیژی
جدیدی را در مورد افغانستان و پاکستان اعلام داشت و این استرایژی جدید اوباما ،
کمک های امریکا را به انکشاف اقتصادی پاکستان دربر داشت.
پاکستان بر اساس پیشنهاد پنتاگون و تصویب بعدی
کانگرس امریکا ، دریافت کنندۀ کمک تحت نام { پی ، سی ، ایف }(19) هم بوده است که بعد ها این کمک تحت نام { پی سی
سی ایف } (20) تغییر نام داد، این کمک برای تجهیز سهم مستقیم نیرو های نظامی
عملیاتی پاکستان برضد اکسترمیست های مسلح در داخل سرحدات پاکستان بود که شامل
آموزش نظامی برای ایجاد امنیت هم می شد ، بخصوص در نواحی سرحدی بین پاکستان و
افغانستان.
پاکستان در راستای دریافت کمک ها از امریکا ،
تحت نام { ایف ام ایف }(21) هم کمک دریافت
داشته است که بالغ بر 2.11 بلیون $ تحت این نام کمک به پاکستان رقم خورده است و از
این کمک ، مبلغ 1.86 بلیون $ به تجهیزات نظامی و اموزش نیرو های نظامی پاکستان
اختصاص داده شد.
برعلاوه ، پاکستان غیر از کمک های امریکا ، از
جاهای دیگر نیز کمک ها دریافت کرد که حسب آتی اند:
1 ـ
بانک جهانی { کمک بالغ بر 1.7
بلیون $ }
2 ـ بانک انکشاف آسیائی { 1.9 بلیون $ } تا 2008
و سالانه 1.5 بلیون $.
3 ـ دیپارتمنت انکشاف بین المللی انگلستان { 250
ملیون $ } در سال.
بعد از 2001 اکثر کمک های امریکا زیاده تر از 20
بلیون $ به پاکستان اختصاص به ساحۀ نظامی داده شد که نسبت به ساحه های دیگر تفاوت را نشان میدهد بر این اساس
ظرفیت پارتنرشیپ پاکستان با امریکا بالا برده شد و 7.5 بلیون دالر که ظرف زمانی 5
سال را در بر می گرفت ، سا حه های غیر نظامی را تحت پوشش گرفت که عبارتند از تقویۀ
ساختار های دیموکراتیک، در ساحۀ اقتصادی ، آزادی ، سرمایه گذاری ، ساحۀ زنان و
اطفال و نواحی متأثر شده.
اختفای اسامه بن لادن در ایبیت آباد در منطقه و
شهرک نظامیان و افسران پاکستانی و بعد کشته شدن اسامه بن لادن توسط نیرو های مخصوص
امریکائی در 02.05.2011 ، بر کمک های امریکا به پاکستان اثرات ناتگوار و منفی
ایجاد کرد و با دو ترمیم یا آمندمنت مجلس نمایندگان امریکا ، تنقیص قابل ملاحظه در
کمک های امریکا به پاکستان اعمال شد.
ترمیم اول قطع 1 بلیون $ کمک امریکا به پاکستان
است که از بودیجۀ کمک به شرکای جنگ برضد
ترورزیم به پاکستان پرداخت می شد.
ترمیم دوم هم قطع 1 بلیون $ را رقم زد و این کمک
و مساعدتی به پاکستان بود که برای تلاش هایش در جهت عقیم ساختن فعالیت گروه های
مسلح داخلی ضد دولت پاکستان ، از طرف امریکا پرداخت می شد.
در سال مالی 2012 مطابق تعامل امریکا ، امریکا
1.9 بلیون $ را به ترقی ، امنیت ، تقویۀ نهاد های دیموکراتیک و رفاه پاکستان ،
تخصیص داد که فوکس این مورد کمک امریکا بر انرژی ، انکشاف اقتصادی ، زراعت و مشمول صحت و تعلیم و
تربیه بود تا دولت داری بهتر و حسابگر با طرفیت های کاری بلند در پاکستان تقویه
شود.
هم چنان 45 ملیون دالر برای حمایت زیرساخت های
پرداخته شد که سلامت و امنیت اتباع خارجی و دیپلومات های امریکائی را ضمانت
میکرد.و همینگونه برای حمایت پروگرام تبادلۀ اموزشی و کلتوری به شکل یک پل درنظر
گرفته شد.
در سال مالی 2012 ، در ساحۀ نظامی ، کمک امریکا
به پاکستان 1.1 بلیون $ رقم زده شد تا ظرفیت و توان پاکستان برای امحای کروه های
مسلح ضد دولت بلند برده شود که صرف این مورد کمک به تجهیز و اموزش نیرو های امنیتی
پاکستان مد نظر گرفته شده بود تا پاکستان توان و کفایت آنرا داشته باشد که با محو
فعالیت های گروه های مسلح ضد دولت در داخل پاکستان به طرف ثبات دایمی حرکت با
کفایت داشته باشد که در این مورد امنیت افغانستان هم مدنظر بود.
استنتاج تحلیلی و آنالیتیک :
طوریکه از سیر کمک های امریکا به پاکستان قابل دریافت است
این است که پاکستان هم در زمان سیاست فعال اتحاد جماهیر شوروی حرکت به طرف جنوب و
آب های گرم و یا پیشروی به طرف ریم لند و هم در زمان جنگ برضد تروریزم ، کمک های
هنگفت و سر شاری را به لحاظ موقعیت جیو پولیتیک و جیوستراتیژیک منطقه از امریکا دریافت کرد .
پس از خروج عساکر اتحاد شوروی در فبروری 1989 از افغانستان
و در پی آن سقوط حاکمیت حزب دیموکراتیک خلق افغانستان در ماه اپریل 1992 ، پاکستان در صدد تحقق منافع
اقتصادی اش برآمد و امکانات تشکیل یک حاکمیت فراگیر ملی را در افغانستان به حد اقل
رسانید و سیاست خارجی اش را با در نظرداشت منفعت های اقتصادی در آسیای مرکزی عیار ساخت و آنرا اعمال کرد که در تهایت ،
سیاست خارجی پاکستان تشکل طالبان را در
جهت تحقق سیاست هایش در منطقه سازماندهی
کرد و ثبوت این امر جنگ افروزی طالبان در
افغانستان برضد دولت و ملت افغان است و
همین طور فعالیت های دپلوماتیک خانم ملیحه لودین سفیر پاکستان در ایالات متحدۀ
امریکا در سال 1996 در حمایت از طلبان از انظار پنهان نیست.
وقتیکه در زمان حاکمیت طالبان ، افغانستان محیط امن برای سازمان القاعده شد و
این تشکل تروریستی با حضور اسامه بن لادن
و دیگر اعضای ارشد رهبری القاعده
افغانستان را منزلگاه خود ساختند که بعد ها در سال 2001 حملات تروریستی را
بر امریکا سازمان دهی کرند و امنیت جهان را به خطرات جدی مواجه ساختند ، بار دیگر
موقعیت جیوپولیتیک و جیوستراتیژیک پاکستان از نظر غرب بارز شد و برجستگی پافت و
غرب به این نتیجه رسید که باید سیاست خارجی پاکستان به نفع جنگ برضد تروریزم شکل و
ساختار جدید بخود بگیرد تا از طریق دهلیز سیاست خارجی پاکستان و کمک ها و مساعدت های امریکا به پاکستان تسهیلات اساسی
در جنگ برضد تروریزم حاصل آید.
با درنظر داشت رابطه های پاکستان با طالبان ، همراهی
پاکستان با برنامه های جنگ برضد تروریزم ، پا کستان را در موقیعت دشوار قرار داده
بود ، اما سیاست مداران پاکستانی در این موقعیت دشوار پراگماتیک عمل کردند ، با دست آشکار در پای عهد نامه های جنگ برضد
تروریزم امضاء کردند و با دست پنهان در حمایت طالبان لحظۀ را فرو گذار نکردند و در جواب به فشار های بین
المللی این را تکرار می کردند که { طالبان مردم حرف نا شنو هستند} .
بعد از آنکه اسامه بن لادن در ایبت آباد در منزلش بوسیلۀ
کماندو های مخصوص امریکا به قتل رسید ، رسوائی جدی به سیاستمداران پاکستانی را
ببار آورد و روابط امریکائی ها با پاکستان به ترشروئی گرائید که بلاخره سفر آخیر
نواز شریف به امریکا و ملاقات نامبرده با بارک اوباما رئیس جمهوری امریکا بتاریخ
23.10.2013 تاحدی روابط دوکشور بهبود
بخشیده شد.
چیزی که واضح و آشکار است این است که پاکستان با وجود دریافت کمک های هنگفت پیمان ناتو و امریکا ، اقداماتش بر ضد تروریزم
در حد صفر تقرب کرده است ، تا هنوز
تروریزم بین الملی که طالبان نیز جزء آن محسوب می گردد هم از
مردم افغانستان و هم از مردم پاکستان
قربانی می گیرد و زندگی را به کام مردم
شریف و نجیب در هردو طرف خط دیورند تلخ کرده است.
بنابر این ، با در نظرداشت سیاست های آشکار و پنهان پاکستان
در منطقه و جهان به این نتیجه می رسیم که پاکستان گرفتار حرص و آزی است که برای
بقایش این حرص و آز را ضرورت مبرم می داند و حمایت پنهان پاکستان از گروه طالبان هم بر اساس منافع
اقتصادی پاکستان در منطقه شکل گرفته است به این مفهوم که طالبان در سیاست خارجی
پاکستان مطرح است و جزء سیاست خارجی پاکستان محسوب می شود تابه این وسیله پاکستان
بتواند که بر اساس تئوری هارت لند و ریم لند و استفاده از منابع اقتصادی هردو هلال
، قدرت مؤثر در وصل راه های بحری و راه های آهن عرض اندام کند..
و شایسته است که در این مقام ذکر کنیم که جنگ جاری در
افغانستان که از طرف طالبان براه انداخته شده است یک پدیدۀ دینی و مذهبی نیست ، این یک پدیدۀ
اقتصادی است که کاذبانه ردای دین و مذهب را برتن کرده است .
پس با درک اصل
اقتصادی سیاست خارجی پاکستان و ماهیت ابزاری طالبان ، لازم است که سیاستمداران
افغانستان بر اساس فاکت های محسوس و ملموس عمل کنند یعنی اینکه در بعد خارجی دید و نگاه شانرا براین متمرکز کنند که معضلات
منطقوی را با همسایه ها بخصوص با پاکستان بطور جدی مطرح سازند و راه های عملی و
رفع بحران را که دامنگیر منطقه است در
حضور جامعۀ جهانی بطور منطقی دریابند و بر
منافع ملی افغانستان بر بنیاد همزیستی مسالمت آمیز ترکیز کنند و این امر مستلزم یک سیاست خارجی شفاف است که بربنیاد
روحیۀ ملی مردم شریف افغانستان ابتناء داشته باشد و هم جنان در بعد داخلی برای
ریشه کن ساختن تفکر طالبانیزم ، وضع و اجرای قوانین و دولت داری شایسته به دور از
فساد اداری و اخلاقی است تا صلح و امنیت
دوباره در افغانستان اعاده شود.
پایان
1 ـ معرفی اسماء و
اصطلاحات ذکر شده در این جستار به حروف لاتین:
1- THE
HEARTLAND AND RIMLAND THEORIES
2- Sir Halford Mackinder 1861-1947
3- HEARTLAND
4- Nicholas J. Spykman (1893-1943)
5- Alfred Thayer Mahan
6- Rimland
Theory
7- the South East Asia Treaty Organization [SEATO]
8- the Central Treaty Organization [CENTO]
9- the Pressler Amendmen
10- the Glenn Amendment
11- the Symington Amendment
12- the
Democracy Sanctions
13- the U.S.
Ambassador Wendy Chamberlin
14- the Acquisition and Cross-Servicing Agreement
[ACSA].
15- Operation Enduring
Freedom [OEF]
16- Defence Emergency Response Fund
17- Coalition
Support Funds [CSF]
18- CENTCOM
19- the Pakistan Counterinsurgency Fund [PCF]
20- the Pakistan Counterinsurgency Capability Fund [PCCF].
21-Foreign
Military financing [FMF]
2 ـ منابع :
HISTORY 399B6—WORLD
WAR II
(GEOSTRATEGY: THE HEARTLAND AND RIMLAND THEORIES)
Ten years of U.S. aid to Pakistan and the post-OBL
scenario
Author : Mahrukh Khan
Personal Documents
3 ـ
منابعی که ماه رخ خان به آنها استناد کرده است:
1.
In 1960 U.S. backed
India in a war with China whereas Pakistan extended its assistance to China
2.
India in 1974 carried
out underground tests of its nuclear device in order to develop its own nuclear
capability. This automatically alarmed the military insecurities in Pakistan
and in retaliation and in order to maintain deterrence in the region, Pakistan
developed its own nuclear program. However, the attitude of the then U.S.
administration was more lenient towards India as compared to Pakistan
3.
A. Z. Hilali, ―Costs
and Benefits of Afghan War for Pakistan‖,http://www.khyber.org/publications/pdf/afghanwarcosts.pdf
4.
K. Alan Kronstadt,
―Pakistan – U.S. Relations‖, Congressional Research Service,
5.
Issue Brief for
Congress, January 28, 2005, http://www.fas.org/man/IB94041.pdf Liam Collins, ―United States Diplomacy with
Pakistan Following 9/11‖, May 16, 2008, http://wws.princeton.edu/research/cases/coercivediplomacy.pdf
6.
ACSA formerly known as
NATO Mutual Support Fund, is an agreement negotiated on a bilateral basis with
US allies or coalition partners that allow US forces to exchange most common
types of support, including food, fuel, transportation, ammunition, and
equipment. http://www.globalsecurity.org/military/facility/ acsa.htm
7.
Susan B. Epstein, K.
Alan Kronstadt, ―Pakistan: U.S. Foreign Assistance‖, Congressional Research
Service, June 7, 2011, http://www.fas.org/sgp/crs/row/ R41856.pdf
8.
Touqir Hussain,
―U.S.-Pakistan Engagement‖, Special Report 145, United States Institute of
Peace, August 2005, http://www.usip.org/files/resources/sr145.pdf
9.
Increased Oversight
and Accountability Needed over Pakistan Reimbursements Claims for Coalition
Support Funds‖, Report to Congressional Requesters, June 2008, United States
Government Accountability Office, http://www.gao.gov/ new.items/d08806.pdf
10.
U.S. Oversight of
Pakistan Reimbursements Claims for Coalition Support Funds‖, Testimony before
the Subcommittee on National Security and Foreign Affairs, Committee on
Oversight and Government Reform, House of Representatives, June 24, 2008,
United States Government Accountability Office, www.gao.gov/
new.items/d08932t.pdf
11.
U.S. Aid to Pakistan
by the Numbers‖, Center for American Progress, August 21st, 2008, http://www.americanprogress.org/issues/2008/08/Pakistan_aid_numbers.html
12.
Increased Oversight and Accountability Needed
over Pakistan Reimbursements Claims for Coalition Support Funds‖, Report to
Congressional Requesters, June 2008, United States Government Accountability
Office, http://www.gao.gov/ new.items/d08806.pdf
13.
Securing, Stabilizing, and Developing
Pakistan‘s Border area with Afghanistan‖, Report Congressional Requesters,
United States Government Accountability Office, February 2009,
www.gao.gov/news.items/d09263sp.pdf
14.
The parallel
evaluation of cost is performed at the macro level; the documentation forwarded
by the CENTCOM should have reasonable evidence and argument to support
reimbursement costs to the recipient nation
15.
Increased Oversight
and Accountability Needed over Pakistan Reimbursements Claims for Coalition
Support Funds‖, Report to Congressional Requesters, op.cit
16.
Securing, Stabilizing,
and Developing Pakistan‘s Border area with Afghanistan‖, Report to
Congressional Requesters, op.cit
17.
Increased Oversight
and Accountability Needed over Pakistan Reimbursements Claims for Coalition
Support Funds‖, Report to Congressional Requesters,op.cit
18.
Susan B. Epstein, K.
Alan Kronstadt, ―Pakistan: U.S. Foreign Assistance‖, Congressional Research
Service, op.cit
19.
Richard F. Grimmett,
―U.S. Arms Sales to Pakistan‖, Congressional Research Service, Report for
Congress, November 8, 2007, http://www.au.af.mil/an/awcawcgate/crs/rs22757.pdf
20.
K. Alan Kronstadt,
―Pakistan-U.S. Relations‖, Issue Brief, Congressional Research Service,
September 24, 2004, http://fpc.state.gov/documents/organization/ 13851.pdf
21.
Foreign Military Financing, the U.S.
government program for financing through grants or loans the acquisition of
U.S. military articles, services, and training, supports U.S. regional
stability goals and enables friends and allies to improve their defence
capabilities. Foreign Military Sale is made available under the authority of
the Arms Export Control Act (AECA), http://www.dsca.osd.mil/home/foreign_
military_financing%20_program.htm
22.
Pakistan Assistance‖,
Congressional Committees, Government Accountability Office, GAO-11-786R, July
19, 2011, http://www.gao.gov/news.items/d11786r.pdf
23.
Aid to Pakistan by
Numbers‖, Centre for Global Developments, http://www.cgdev.org/section/initiatives/_active/pakistan/numbers
24.
Reuters and Erik de
Castro, ―The US Should Maintain Aid to Pakistan Especially in Education‖,
Brookings, May 12, 2011, http://www.brookings.edu/opinions/2011/0512_pakistan_aid_winthrop.aspx
25.
Wren Elhai, ―The Challenge of Aid in Pakistan:
is Cash on Delivery Part of the Solution‖, Centre for Global Development,
Brief, March 2011,
26.
Reuters and Erik de
Castro, ―The US Should Maintain Aid to Pakistan Especially in
Education‖, Brookings, May 12, 2011,
http://www.brookings.edu/opinions/2011/
0512_pakistan_aid_winthrop.aspx
27.
Susan B. Epstein and
K. Alan Kronstadt, ―Pakistan: U.S. Foreign Assistance,‖
Congressional Research Service; Report for Congress, op.cit
28.
Pakistan and
Afghanistan‖, Office of Inspector General, USAID, January 2010و
30.
Nancy Birdsall and
Wren Elhai, ―Shared Goals: Measuring Overall Development
Progress in Pakistan‖, Centre for Global Development, January 2011,
31.
Cost of War on Terror
for Pakistan Economy‖, Economic survey Report , 2011,
Ministry of Finance Pakistan, http://www.finance.gov.pk/survey/chapter_11/
Special
Section_1.pdf
32.
S. Akbar Zaidi, ―Who Benefits
From U.S. Aid to Pakistan?‖, Carnegie Endowment
for International Peace, September 21, 2011,
http://carnieendowment.org/files/
pakistan_aid2011.pdf
33.
Reuters and Erik de
Castro, ―The US Should Maintain Aid to Pakistan Especially in
Education‖, Brookings, op.cit
34.
Fact Sheet, State and
USAID – FY 2012 Budget, Text embargoed until release of
35.
Fact Sheet, State and
USAID – FY 2012 Budget, Overseas Contingency Operations,
Text embargoed until release of President‘s budget,
36.
Susan B. Epstein, K.
Alan Kronstadt, ―Pakistan: U.S. Foreign Assistance‖,
Congressional Research Service, op.cit
37.
Andrew Kohut,
―Pakistan Public Opinion Ever More Critical of U.S.‖, June 27, 2012, http://www.pewglobal.org/2012/06/27/chapter-1.views-of-the-u-s-and-american-foreign-policy-5/
.
0 Kommentare: