تحلیل: کانون مطالعات دینی ؛ فلسفی ؛ اخلاقی ؛ حقوقی ؛ سیا سی و ساینسی
Dear viewers !!!
Please use FIREFOX Browser for a better prospect

صلح وجنگ part 9

Filed under: by: عبدالبصیر صهیب صدیقی




صلح وجنگ


قراردادها و میثاق ها{نمای حقوقی و سیاسی جوامع بشری }
بخش نهم

نویسنده : عبدالبصیر صهیب صدیقی

Datum : 29 .01.2012


به سلسلۀ آنکه قبل از این تذکار رفت ، جهت نمایش نما و منظر حقوقی و سیاسی جامعه ، بهتر است بر آیات مبارکه از سوره های مبارکۀ النساء و الانفال ترکیز کنیم و فهم کلی از اوضاع و شرایط مرتبط با نزول مبارک این سوره های مبارک ما را در فهم دقیق آیات مبارکۀ مورد نظر یاری میرساند .
پس لازم است که از فهم کلی سورۀ مبارکۀ النساء مطالبی مختصر ذکر کنیم و بحث را در جهت فهم کلی سورۀ مبارکۀ الانفال به گونۀ اختتصار گسترش دهیم تا استعداد درک و فهم آیات مبارکۀ مورد نظر را در ارائۀ بخشی از از نمای حقوقی و سیاسی جوامع بشری کسب کنیم.
سورۀ مبارکۀ النساء در بر دارنده و حاوی  قواعد و قانونمندی های است که جهت اعمار جامعۀ قانونی و حقوقی ضرورت مبرم و اساسی اند .
سورۀ مبارکۀ البقره آغاز نیک و میمون قوانین اساسی اعمار یک جامعۀ متمدن حقوقی و سیاسی است و این قوانین در سورۀ مبارکۀ النساء در گسترۀوسیعتر مطرح شده اند.
سورۀ  مبارکۀ النساء مشتمل بر خطبه های متعدد است که به صورت مجموع از اواخر سال سوم هجری تا اواخر سال چهارم و یااوایل سال پنجم هجری نازل گردیده اند.
درین زمان وظایف نبوت و رسالت مبارک خاتم المرسلین صلی الله علیه و سلم بر  سه اصل اساسی متمرکز  گردیده بودکه 
عبارتند از :

1 ـ شکستن سنت های جاهلی که رنگ و نمای قانونی اختیار کرده بودند و جامعه را بر اساس اعتقاد شرکی به  طبقات تقسیم کرده بود ،  طبقاتی که ظالمانه و استثمار  گرانه بود و استثمار  گران چون زالو های  مکنده خون مظلومان را می مکیدند .
یا به عبارۀ دیگر ترکیز برتثبیت ثبات اخلاقی در اشکال قانونی متناسب با مرحلۀ از مراحل نبوت و رسالت
 تثبیت ثبات اخلاقی در اشکال قانونی متناسب با مرحلۀ از مراحل نبوت و رسالت و استحکام اساسات تمدن سالم انسانی { قوانین معاشرت به خصوص بیان رابطه های حقوقی مرد و زن و بیان رابطه های سیکسی ، قوانین معیشت و بذل توجۀ قانونی در تحفظ  حقوق افراد کمزور و ضعیف اجتماع  ، تصریحات حقوقی در مورد تحفظ حققوقی ایتام ، تصریحات قانونی در مورد ارث و میراث و قوانینی در تدبیر امور مملکت داری و ریاستی و تاءکید بر اصل اجماع در ترویج و توشیع قوانین امت مسلمه متناسب با اوضاع و شرایط زندگی بشر در اجتماع انسانی }.

2 ـ تعیین حد ومرز جنگ و ستیز و کشمکش  با گروه های قانون شکن ، پیمان  شکن و خیانت پیشۀ آشوب گر که در تضاد و تخالف با گسترش دین مقددس  اسلام صف آرائی و آرایش رزمی داشتند  که در آئنده هم قابل تعمیم اند وموضعگیری های  اند که  قابلیت  تکرارتاریخی دارند .

3 ـ گسترش دعوت اسللامی  به سوی فرد سالم ، جامعۀ سالم و تمدن سالم بر اساس  قانون مندی های مبتنی بر توحید و رسالت .
هم چنان این سورۀ مبارکه حاوی مطالب  مهم و ارزندۀ آتی نیز  می باشد  :

1 ـ در صورت  عدم موجودیت  آب طهارت  ، جواز تیمم .
2 ـ در صورت اسفار و طی طریق راه های دور ، حکم قصر نماز های چهاررکعتی .
3 ـ  تحت شرایط خاصی جنگی ، حکم نماز خوف.
4 ـ تصریحات حقوقی اقلیت مسلمان منتشردر اکثریت غیر مسلمان و مشرک .
5 ـ تنبیه و سرزنش  گروه های معاهد غیر مسلمان که در برابر مسلمانان  ، با دشمنان  قسم خوردۀ مسلمانان  برای سرکوبی مسلمانان سازش ها و توطئه ها  به  راه می انداختند  و پیمان و عهد شان را با  مسلمانان می شکستند  و آن را مراعات نه می کردند.
6 ـ تقسیم منافقین به گروه های محتلف و متفاوت و تثبیت مواضع مسلمانان در برابر آنها.
7 ـ وضاحت  مواقف و موضعگیری های مسسلمانان  در برابر قبائل معاهد  بیطرف و غیر جانبدار.
طوریکه قبلا ذکر کردیم که فهم شرایط تاریخی  سورۀ مبارکۀ الانفال که در آن ظرف این سورۀ مبارکه نازل شده  است مارا  به فهم این سورۀ مبارکه کمکی شایان توجه می کند و از این جهت لازم و ضروری است که به صورت اختصار تا از شرایط تاریخی و محتویات مندرج در این سورۀ مبارکه مطاالبی به عرض به رسانیم.
این سورۀ مبارکه در سال دوم هجری بعد از جنگ بدر نازل شده است وبه صورت مفصل تجزیه و تحلیل مسائل مرتبط به این جنگ است.
مضمون این  سورۀ مبارکه حاکی از بهم پیوستگی و  اتصال است که شاهد و دلیل نزول یکبارگی و یک مرتبه ئی است.
 آیاتی مبارکۀ هم در آن مندرج اند که به صورت  مجزا نازل شده  اند و در رابطۀ مضمون  اصلی جایگاه مناسب  دارند یعنی اینکه تسلسل و پیوستگی این سورۀ مبارکه محفوظ بوده است و این درک و برداشت را محتمل نه می سازد که این سورۀ مبارک مشتمل بر تقاریر متتعدد  است .
شرایط تاریخی  صحنۀ امتحان مسلمانان بود که در راه آزادی انسان از بند اوهام و خرافات گام های عملی بر دارندو عشق و محبت شان را در رابط  با باور های شان  به ثبوت برسانند و از نزدیک ترین کسان شان که صد راه آزاد منشانۀ شان بوده ، هجرت کنند و راه یثرب را درپیش گیرند و تحت قیادت رسول الله صلی الله علیه و سلم با فهم و درک  حقوقی نسبت به محیط و ماحول و در رابطه با دیگر جوامع بشری زندگی به سر برند و بلآخره در اولین معرکۀ خونین مسمی به جنگ  بدر درعدم توازن  و عدم  برابری قامت بلند ، مغرور و مسلط نظام استثثمارگر  و بهره کش شرکی را درهم شکنند و هم سطح زمین سازند .
پس دیدیم که در شرایط تاریخی و مرحلۀ تکاملی حرکت  به سوی آزادی یعنی نظام حقوقی مبتنی  بر توحید و رسالت ، علم برداران  نظام عدل  و قسط  و پرچم داران ظلم و نظام شرکی  در مقامی به نام  بدر حضوربه هم رسانیدند .
ختم و اختتام این جنگ فرجام  نیک پیروزی علم بر داران نظام  عدل و قسط  تحت قیادت  رسول االله صلی الله علیه و سلم  بود .   پیروزی مسلمانان در این جنگ و تبصرۀ مفصل وحیانی بر این جنگ ، تبیین مرحلۀ از مراحل حرکت قانونی و سیاسی مسلمانان ومؤمنین ، معاملات صلح و جنگ با ابعاد حقوقی و سیاسی آن است که مورد بحث قرار گرفته اند که آنها را به طور  خلاصه چنین 
شماره بندی کرده می توانیم:

1ـ  وضاحت های در رابطه با کمبود های اخللاقی در بین  مسلمانان  ، که در تجزیه و تحلیل  واقعات جنگ  بدر و تبصره  بر  جنگ بدر صورت گرفته است و برطرفی آن کمبود ها خواسته شده است .
2 ـ صراحت تائید و نصرت الهی در پیروزی مسلمانان درین جنگ تا توکل بر  الله « ج »  در بین مسلمانان تقویت شود یعنی ااینکه  الله جلً جلاله حامی و پشتیبان حق است  و حق را یاری می رساند ، نه اینکه مسلمانان بر غیرت و شهامت شان مغرور شوند
3 ـ وضاحت غایت و مقصد اخلاقی این جنگ و وضاحت صفات اخلاقی مسلمانان  که پیروزی  در این جنگ حاصل کردند.
4 ـ خطاب به اسیران جنگی به عنوان یک درس آموزنده.
5 ـ رد حق مالکیت مسلمانان بر غنایم جنگی و تثبیت مالکیت الله جلً جلاله بر غنایم جنگی .
این به این مفهوم است که تقسیم غنایم بر اساس شرع  صورت گیرد و این  نشان دهندۀ تسلط قانون مند رسالت میمون و مبارک است و در این  تقسیم ،  یک حصه برای پیش برد امور  رسالت به عنوان حق الله  جلً جلاله ویک حصه به عنوان حق  افراد  نادار تثبیت شده اند.
6 ـ هدایات اخلاقی در جهت برپائی صلح و جنگ تا اینکه بین صلح و جنگ مبتنی بر جاهلیت  و صلح و جنگ که بر  شرعیت و قانون ابتناء دارند تمایز  صورت  گیرد .
یعنی اینکه به کار گیری طرق جنگ و صلح مبتنی  بر جاهلیت باید ساقط شوند و از آن بباید کناره گیری و دوری جست .
این واضح  می سازد که مسلمان یک فرد  اخلاقی و قانونمند است و جامعۀ اسلامی بر اساسات و قانون  استوار است .
بر  گردیم به  ارائۀ نمای سیاسی و حقوقی  جوامع بشری بر اساس برخی  آیات مبارکۀ  سوره های  مبارک النساء  و الانفال .
جهت فهم و درک مفاهیم صلح در تنوع و گونه گونی های فکری فردی و اجتماعی  بر آیات 88 ـ 94 سورۀ مبارک النساء ترکیز 
می کنیم :

۞ فَمَا لَكُمۡ فِى ٱلۡمُنَـٰفِقِينَ فِئَتَيۡنِ وَٱللَّهُ أَرۡكَسَہُم بِمَا كَسَبُوٓاْ‌ۚ أَتُرِيدُونَ أَن تَهۡدُواْ مَنۡ أَضَلَّ ٱللَّهُ‌ۖ وَمَن يُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ ۥ سَبِيلاً۬ (٨٨ )

شما را چه شده که در بارۀ منافقین دو ستگی در بین تان ایجاد شده است در حالیکه خداوند آن ها را به دلیل زشتی های که آنها کسب کرده اند سرنگون کرده است ، آیا می خواهید کسی را که خدا گمراه کرده است به راه آورید ؟ در حالیکه هرکسی را که خدا گمراه کند راهی برای هدایت او نخواهی یافت .

 وَدُّواْ لَوۡ تَكۡفُرُونَ كَمَا كَفَرُواْ فَتَكُونُونَ سَوَآءً۬‌ۖ فَلَا تَتَّخِذُواْ مِنۡہُمۡ أَوۡلِيَآءَ حَتَّىٰ يُہَاجِرُواْ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ‌ۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَخُذُوهُمۡ وَٱقۡتُلُوهُمۡ حَيۡثُ وَجَدتُّمُوهُمۡ‌ۖ وَلَا تَتَّخِذُواْ مِنۡہُمۡ وَلِيًّ۬ا وَلَا نَصِيرًا (٨٩)

آنها ( منافقین ) می خواهند همانگونه که خود کافر شده اند شما نیز کافر شوید تا با هم برابر و یکسان باشید پس از میان آنها دوستانی برایتان اختیار نه کنید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند ، پس اگر روی برتافتند هر گجا که آنان را یافتید بگیرید و آنها را به قتل برسانید و از آن ها یار و یاوری برایتان نه گیرید .

إِلَّا ٱلَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَىٰ قَوۡمِۭ بَيۡنَكُمۡ وَبَيۡنَہُم مِّيثَـٰقٌ أَوۡ جَآءُوكُمۡ حَصِرَتۡ صُدُورُهُمۡ أَن يُقَـٰتِلُوكُمۡ أَوۡ يُقَـٰتِلُواْ قَوۡمَهُمۡ‌ۚ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَسَلَّطَهُمۡ عَلَيۡكُمۡ فَلَقَـٰتَلُوكُمۡ‌ۚ فَإِنِ ٱعۡتَزَلُوكُمۡ فَلَمۡ يُقَـٰتِلُوكُمۡ وَأَلۡقَوۡاْ إِلَيۡكُمُ ٱلسَّلَمَ فَمَا جَعَلَ ٱللَّهُ لَكُمۡ عَلَيۡہِمۡ سَبِيلاً۬ (٩٠)  

البته منافقینی از این حکم مستثنی اند که با قومی که معاهد شما است ارتباط  و پیوند داشته باشند  و هم منافقینی  خارج از این حکم اند که نزد شما بیایند در حالیکه سینه های شان از جنگیدن با شما یا با  قوم شان به تنگ آمده باشند  و اگر خدا می خواست  بدون شک آن ها را بر شما مسلط می کرد و به طور حتمی  آنها باشما به جنگ می پرداختند پس از شما کناره گیری کردند و به جنگ با شما نه پرداختند  و دست صلح و آشتی به طرف تان دراز کردند( پس ) الله جلً جلاله به دست درازی و تجاوز بر آنان راهی  ببرای تان قرار نه داده است .

 سَتَجِدُونَ ءَاخَرِينَ يُرِيدُونَ أَن يَأۡمَنُوكُمۡ وَيَأۡمَنُواْ قَوۡمَهُمۡ كُلَّ مَا رُدُّوٓاْ إِلَى ٱلۡفِتۡنَةِ أُرۡكِسُواْ فِيہَا‌ۚ فَإِن لَّمۡ يَعۡتَزِلُوكُمۡ وَيُلۡقُوٓاْ إِلَيۡكُمُ ٱلسَّلَمَ وَيَكُفُّوٓاْ أَيۡدِيَهُمۡ فَخُذُوهُمۡ وَٱقۡتُلُوهُمۡ حَيۡثُ ثَقِفۡتُمُوهُمۡ‌ۚ وَأُوْلَـٰٓٮِٕكُمۡ جَعَلۡنَا لَكُمۡ عَلَيۡہِمۡ سُلۡطَـٰنً۬ا مُّبِينً۬ا (٩١) 

نوعی دیگر از منافقین را خواهید یافت که می خواهند  هم از شما و هم از قوم شان ایمن باشند ( در امن و امان به سر برند ) و مگر آنگاهی که در حالت فتنه باشند  و سر در آن فرو می برند این چنین مردم اگر از مقابلۀ شما کناره گری نکردند و به شما پیشنهاد صلح نه کردند و از شما دست بر نداشتند هر کجا که آنها را یافتید بگیرید و آنها را  به قتل برسانید که بلند کردن دست را بر آنان ما حجت روشن داده ایم .

وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلاَّ خَطَئًا وَمَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَئًا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلاَّ أَن يَصَّدَّقُواْ فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدُوٍّ لَّكُمْ وَهُوَ مْؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِّيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُّسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةً فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللّهِ وَكَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۹۲﴾

شائستۀ مؤمنی نیست که  مؤمنی دیگری را به  قتل برساند مگر  به اشتباه بکشد و هر کس مؤمنی را به اشتباه کشت کفارۀ او این است که یک بردۀ مؤمن را از بردگی آزاد کند و به وارثین مقتول خونبها پرداخت کند مگر اینکه آنها خونبها را معاف کنند لاکن اگر مقتول مسلمان از  چنان قومی بود که دشمن شما است کفارۀ آن آزادی یک بردۀ مؤمنی است و اگر مقتول مسلمان فردی از قومی غیر مسلم و معاهد با شما بود به وارثین آن خونبها پرداخت شود و بردۀ مومنی را آزاد کند و هرکس برده نیافت دو ماه پی در پی  باید صائم بود .و این  طریقۀ توبه از جانب الله جلً جلاله از این کناه است و  الله  جلً جلاله دانای حکیم است .

وَمَن يَقۡتُلۡ مُؤۡمِنً۬ا مُّتَعَمِّدً۬ا فَجَزَآؤُهُ ۥ جَهَنَّمُ خَـٰلِدً۬ا فِيہَا وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ وَلَعَنَهُ ۥ وَأَعَدَّ لَهُ ۥ عَذَابًا عَظِيمً۬ا (٩٣)

و هرکسی  عمدی مؤمنی را به قتل برساند جزایش جهنم است که جاودانه و برای ابد در آن ماند گار است و الله جلً جلاله بر او غضب و لعنت می کند و عذاب بزرگی برای او آماده ساخته  است .

 يَـٰٓأَيُّہَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ فَتَبَيَّنُواْ وَلَا تَقُولُواْ لِمَنۡ أَلۡقَىٰٓ إِلَيۡڪُمُ ٱلسَّلَـٰمَ لَسۡتَ مُؤۡمِنً۬ا تَبۡتَغُونَ عَرَضَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا فَعِندَ ٱللَّهِ مَغَانِمُ ڪَثِيرَةٌ۬‌ۚ كَذَٲلِكَ ڪُنتُم مِّن قَبۡلُ فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡڪُمۡ فَتَبَيَّنُوٓاْ‌ۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرً۬ا (٩٤)

ای آنانیکه ایمان آورده اید هنگامی در راه خدا به جهاد بیرون می شوید دوست و دشمن را تمیز کنید و به کسسی که اظهار صلح و اسلام می کند بدون درنگ نگوئید  که مؤمن نیستی  اگر شما غنائمی را خواهان اید  غنیمت های بزرگی نزد خدداوند تعالی  برای شما است  ، شما قبلا چنین بودید  و خداوند تعالی بر شما احسان کرد( هدایت نمود ) پس تحقیق کنید خداوند تعالی بر آنچه می کنید آگاه است .

حال و اکنون می پردازیم  به تشریح درک و فهم ما و دریافت های ما از آیات مبارکه که در بالا ذکر گردید .

آیۀ مبارکۀ 88 سورۀ مبارکۀ  النساء  تفاوت  دیدگاه  هاو اقدامات عملی حقوقی و قانونی را در مورد پدیدۀ نفاق و منافق نشان می دهد و مسلمانان را ازخوش باوری  در مورد منافقین  بر حذر می دارد و به واقع نگری و حقیقت  نگری فرا می خواند که باید حقیقت منافق را به حیثث یک پدیدۀ منفی بشناسند .
در آیات مبارکۀ  بعدی می بینیم که جهت عمل و اقدام حقوقی و قانونی  در برابر پدیدۀ نفاق ، تقسیم بندی منافقین  به انواع و اقسام گوناگون است .
مبرهن و آشکار است که ضرر نفاق در عرصۀ فرد و اجتماع مشخص و بر ملاء است پس دین مقدس  اسلام  به حیث یک نظام  نامۀ حقوقی و قانونی در مبارزه در جهت برطرف سازی اترات منفی نفاق در ساحۀ اجتماع اقددامات جدی حقوقی و قانونی را اتخاذ می کند در حالیکه در ساحۀ فردی به روشنگری و  تعلیم و  تربیه اهمیت  فوق العاده  قائل است .
آیۀ مبارکۀ 89 شاخت منافقینی است که در صحنۀ زندگی فعال حضور دارند و بر ضد اخلاق ، قانون و عدالت اند و یا بهتر است بگوئیم  که حافظ منافع نظام طبقاتی مبتنی بر شرک  اند نظامی که نگاه ابزاری به انسان دارد و دیگران را استثمار می کند تا در تنازع بقاء خودرا در طبیعت اصلح انتخاب کند .
عدم مراوده  و بایکات  با آنها اولین اقدام  در جهت مهار کردن نفاق این منافقین است و این بایکات و حالت به تعلیق آوردن تعامل اجتماعی  وقتی بر  طرف شده می تواند که آن ها به عدالت و قانون تسلیم شوند و از  اقدامات ضد عدالت کناره گیری  کنند یعنی اینکه در راه  الله تبارک  و تعالی هجرت کنند و این به هردو مفهوم است که عبارتند از :

1 ـ هجرت به معنی اینکه آن جیز های که الله تبارک و تعالی منع کرده است دوری و کناره گیری کنند .
2 ـ هجرت  به سرزمینی که آنجا آزادانه نمایش اخلاقی ، حقوقی داشته  باشد  و پروردگارش را هم در متن اجتماع و هم در خلوت فردی اش پرستش کرده بتواند .
در صورت ضدیت با نظام عدل و قانون  و اسستمرار و عدم کناره گیری  از اقدامات عملی بر ضد نظام حقوقی و قانونی و اخلاقی  که  از خاضه های اصلی نفاق است ، آخرین اقدام حقوقی و قانونی در جهت مهار کردن اثرات نفاق توصل به جنگ است و این اعلان جنگ و به راه اندازی این مهم دفاع از امنیت افراد در یک اجتماع است .
  آیۀ مبارکۀ 90 سورۀ مبارکۀ النساء بر برخی از حقوق بعضی از افراد غیر مسلم { منافق } در اجتماع مسلمین و شناخت حقوقی اجتماع مسلمین صراحت دارد که :

1 ـ اتصال و پیوستگی و پیوند منافق محارب با قومی که با مسلمانان هم عهد و هم پیمان است ، سبب می گردد که جرم منافق نادیده گرفته شود یعنی اینکه  منافقی محاربی که در پناه قومی هم عهد و هم پیمان مسلمانان به سر برد به حاطر احترام به عهد و پیمان از تعقیب آن صرف نظر می شود .
2 ـ کسانی که مسلمان نیستند و از جنگ به ستوه آمده اند و می خواهند که در پناه نظام اسلامی زندگی کندد یعنی اینکه بر ضد  نظام تحرک مسلحانه و آشوب گرانه ندارند و یا اینکه سر جنگ نه با اجتماع اسلامی دارند و نه تصمیم جنگیدن با قوم شان را دارند این چنین پیشنهاد صلح باید پذیرفته شود  یعنی اینکه آنها از مضؤنیت برخوردار اند .
مورد دوم نشان می دهد و مشخص می کند که اختلاف فکر و عقیده در اجتماع مسلمانان به عنوان یک اقلیت در برابر یک اکتریت  قاطع معضله ساز نیست به  شرطی که آشوب گری و تخریب نهاد های حقوقی و اخللاقی جامعه نه باشد .  
آیۀ مبارکۀ  91 سورۀ مبارکۀ النساء هم بر مصؤنیت  حقوقی اقلیت غیر مسلم اجتماع بشری مشروط به عدم تحرک مسلحانه  و عدم اقدامات آشوبگرانه صراحت دارد .
آیۀ مبارکۀ 92 سورۀ مبارکۀ  النساء به عهد و پیمان ارج نهاده و حقی را بر  آن استوار ساخته است و این  نشان دهندۀ این امر است که  عهد و پیمان شناخت و تفاهم حقوقی اجتماعات بشری و افراد بشر است و از این طریق می توان با  اجتماعات بشری در ارتباط بود و به صلح ، امنیت ، مصؤنیت ، رفاه و آسایش به سر برد .
آیۀ مبارکۀ 93 سورۀ  مبارکۀ النساء از تحریم قتل مؤمن ذکر کرده است چون در  تناسب با سلسلۀ کلام در سوورۀ مبارکۀ النساء است و به صورت عموم قتل  مسلم و غیر مسلم به نا حق حرام و ناروا است که در مقام های دیگر قرآنکریم قابل اثبات  است .
آیۀ مبارکۀ 94  سورۀ مبارکۀ النساء باز هم مصؤنیت آنهای را بیان می دارد که با پیشنهاد صلح و اظهار سلام کناره گیری شان را از جنگ اعلان می دارند .
از عمق و ژرفای این آیۀ مبارکه در می یابیم که راه اندازی جنگ به منظور جمع آوری مال و غنایم حرام و ناروا است یا به عبارۀ دیگر جنگ و جها د در راه الله تبارک و تعالی بر اصول اخلاقی و قانونی مبتی است که هدف عمده و اساسی آن حفظ کرامت بشری است .
ایجاد یک زمینۀ حقوقی و قانونی در سرزمینی بر اعتقاد توحیدی و به هم رسیدن و تجمع در آن سرزمین و به دور از سلطۀ شرور زندگی آزادانه داشتن عبارت از شکلی از اشکال هجرت است و این بار هم پیام اخلاقی و قانونی اسلام  صلح است و این زمانی است که هجرت شرایط قدرت متمرکز را فراهم  می آورد و قانونمندی های اسلام عزیز صلح گستراست    همانگونه که مثال تاریخی  آن مدینه رسول الله صلی الله علیه و سلم است  و به این ارتباط در سورۀ مبارکۀ الانفال مفاهیم و اساسات همزیستی مسالمت آمیز را بادیگران خیلی روشن در می یابیم و آن اینکه :

إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَـٰهَدُواْ بِأَمۡوَٲلِهِمۡ وَأَنفُسِہِمۡ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِينَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَـٰٓٮِٕكَ بَعۡضُہُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٍ۬‌ۚ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يُہَاجِرُواْ مَا لَكُم مِّن وَلَـٰيَتِہِم مِّن شَىۡءٍ حَتَّىٰ يُہَاجِرُواْ‌ۚ وَإِنِ ٱسۡتَنصَرُوكُمۡ فِى ٱلدِّينِ فَعَلَيۡڪُمُ ٱلنَّصۡرُ إِلَّا عَلَىٰ قَوۡمِۭ بَيۡنَكُمۡ وَبَيۡنَہُم مِّيثَـٰقٌ۬‌ۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٌ۬ (٧٢) 

کسانیکه ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه الله تبارک و تعالی با اموال و جان های شان جهاد کردند و کسانیکه به مهاجرین جاه دادند و یاور مهاجرین شدند اینها اولیاء همدیگر اند { یاران و مدافعان } همدیگر اند ، و آنها ئیکه ایمان آوردند و مهاجر نه شدند هیچگونه ولایت {مسؤلیت مدافعت و پشتیبانی و حمایت } در برابر آنها ندارید تازمانیکه هجرت نه کرده اند و تنها اگر از  شما در حفظ دین شان یاری طلب کنند بر شما است که آنها را ناصر باشید جز بر ضد قومی میان شما  و آنها عهد و پیمان است و الله بر آنچه می کنید بینااست    
این آیۀ کریمه یکی از قوانین مهم حقوقی است که هم در روابط داخلی و هم در روابط خارجی اساسات و اصول زندگی صلح آمیز را ترسیم می کند .
بنا بر این لازم است که بر این آیۀ کریمه دقت بیشتر کنیم تا بدانیم که دین مبین اسلام به حق دین صلح و رفاه است .
ولایت بر اساس شناخت حقوقی به معنی حمایت ، پشتیبانی ، سرپرستی ، نصرت و یاری رسانی  است .
پس « ولایت » در رابطۀ حکومت اسلامی در یک سرزمین اسلامی با افراد اجتماع و در رابطۀ شهروندانی که تابیعت آن حکومت اسلامی را دارند مطرح است یعنی « ولایت » از آن مسلمانانی است که شهروند حقوقی و سیاسی سرزمین اسلامی اند .
باید خاطر نشان ساخت که اقلیت غیر مسلم با حفظ کرامت بشری با حقوق معلوم و مشخص بر بنای عدالت در تحت این ولایت با حفظ جان و مال نیز زندگی صلح آمیز و راحت داشته می باشند.
این « ولایت » به کسانی از مسلمانان نیز تعلق دارد که از بیرون می آیند و تابیعت حکومت اسلامی را حاصل می کنند .
این « ولایت » مسلمانانی را در بر نه می گیرد که در دائرۀ صلاحیت و اقتدار حکومت اسلامی زندگی نه دارند یعنی بیرون از حدود ارضی حکومت اسلامی زندگی دارند اما با آن هم در حالت مشلات در جهت نصرت و یاری رساندن به آنها توصیۀ اخلاقی شده است .
پس به طور کامل آشکار است که « ولایت » محدود به دائره و صلاحیت اقتدار حکومت اسلامی است .
بر این شمول و عدم شمول در « ولایت » قوانین زیادی مرتب شده اند و با تحول و تغییر جوامع بشری این آیۀ کریمه زمینۀ قابل توجه زیاد به اجتهاد است که قوانین دیگری بر آن مرتب شوند .
هم چنان بر اساس این آیۀ مبارکه ریشۀ جنگ های بر انداخته می شود که به نام و تحت عنوان دفاع از اقلیت های مسلمان در سرزمین های غیر مسلمان به راه انداخته می شوند .
بار دیگر اهمیت عهد و پیمان  در این آیۀ کریمه برجسته و چشم گیر است و در رابطه های بین المللی صلح و سلامتی اجتماعات بشری را ضمانت می کند.
و این تضمین صلح اینگونه است که در زمان مشکلات همدردی های اخلاقی به مسلمانان که باشندۀ جوامع غیر مسلم اند در آیۀ مبارکه صراحت دارد و از این آیۀ مبارکه چنین استنباط می شود که دفاع همدردانه با در نظر داشت روابط بین المللی باشد .
اگر بروز مشکلات  و یا ظلم و ستم از طرف ملتی و قومی باشد که با حاکمیت اسلامی هم عهد و هم پیمان است در این صورت نه باید آنگونه کمک و یاری و مساعدت صورت گیرد که به روابط و تعلقات دوجانبه صدمه عاید سازد.  

Filed under: by: عبدالبصیر صهیب صدیقی

 


در فراق رهبرم {شهید صلح}
Datum : 04.01.2012
به قلم عبدالبصیر  صهیب صدیقی
او در عصر حاضر سرود بدر را بی هراس ، رساء و پر طنین گفت و از صبر احد آموزه ها داشت ، از شهید و شهادت گفت و در معامله و تجارت با الله تبارک و تعالی به عهدش وفا کرد و با کاروان شهداء پیوست زیراکه از تبار آنان  و  هم عهد و هم پیمان آنان بود .
در تب و تاب رومی سوخت و گداخت و در حیرت آباد فارابی مسکن گزید و هم نشین او شد و  در سیاست تحمل پیشه کرد و جنگ هفتاد دو ملت را عذر نهاد و بر افسانه سازی  های شان لبخند زد .
هم پیمانان جان باخته و راستینش دیکتاتور لگام گسیخته را در لیبیا سرنگون کردند ، در مصر قاهره میدان تحریر همسفران متعهدش خون آلود حرکت جهنده و شتابان به سوی نور یعنی آزادی داشتند و این حرکت میمون و مبارک هنوز هم حماسه آفرین است و در سوریه به رنگ سرخ شهادت تزئین شده است .
لالۀ سرخ صحرای شهادت مبارکش  آزاده و زیبا نشانی از بهار عشق و مستی و نشاط دارد و این عشق و نشاط و مستی در تحرک روزانه اش ، در تبسم لبان ذاکرش ، در نگاه های چشمان نافذش قابل روئت بود .
چراغ فهم تفسیر قرآنمجید به دست داشت و به نبرد با تاریکی ها و تاریک اندیشان ، در آوردگاه های علمی و رزمی  صادقانه شتافت و قافلۀ نور و راستی را در محدودۀ به نام افغانسان رهبر شد .
شهادت مبارکش درد و الم و رنج ملتی و امتی است که به سان اشکی داغ و گرم از چشم یتیمی و خانوادۀ شهیدی فرو چکید و چون لعل بدخشان برداشته شد و بر خاتم و تاج تاریخ گذاشته شد تا زیب و زینت مبارزات آزادی خواهی در امتداد تاریخ باشد .
تبسم بر لب ، سلام بر زبان شهادت مبارکش به وقوع پیوست و با راستی که او شهید صلح است .