تحلیل: کانون مطالعات دینی ؛ فلسفی ؛ اخلاقی ؛ حقوقی ؛ سیا سی و ساینسی
Dear viewers !!!
Please use FIREFOX Browser for a better prospect

Filed under: by: عبدالبصیر صهیب صدیقی


کنفوسیانیزم
نویسنده :عبدالبصیر صهیب صدیقی
Datum ; 04.11.2012
 کنفوسیانیزم یک مکتب اخلاقی در چین و خاور دور در اوراق تاریخ به ثبت رسیده است و ترویج کنندۀ آن حکیمی چینی بنام کنفوسیوس   است نیز بر اخلاقیات ثابت هم در ساحۀ فردی و هم اجتماعی ترکیز و تاءکید دارد .
دو اصل اساسی اخلاق که زیربنای تمدن انسانی و زیربنای قوانین در هر عصر و زمان بوده اند که عبارتند از : 1 ـ کرامت بشری ، 2 ـ مهر ورزی به نوع انسانی ، چشمگیر و نافذ اند و وضاحت بیشتر دارند .
قبل از اینکه به تشریح بیشتر اخلاقیات در کنفوسیانیزم بپردازیم لازم است تا قدری از کنفوسیوس گفته شود و آن را بشناسیم .
یگانه کتاب مؤثق « انالکت » است که شاگردان کنفوسیوس آن را از گرد آوری کلمات استاد شان ترتیب داده اند اطلاع دقیق از کنفوسیوس در اختیار محققین و تاریخ نگاران ادیان قرار می دهد .
گرچه این کتاب کم و قلیل به زندگی شخصی کنفوسیوس پرداخته است بازهم در خور توجه و دقت است .
به هر ترتیب ، بنا بر روایات تاریخی ، کنفوسیوس مولود سال 551 قبل از میلاد در خانوادۀ محترم ، با وقار ، اشرافی اما تهیدست و فقیر ساکن در ایالت قدیمی « لو » که بخشی از جزیرۀ « شانتونگ » محسوب می گردد ، بود .
اسلاف اشرافی کنفوسیوس از اثر انقلاب و نا آرامی ها در ایالت « سونگ » راه مهاجرت در پیش گرفتند و ساکن ایالت « لو » شدند .
کنفوسیوس در خورد سالی پدرش را از دست داد و در مشکلات روزگار تحت سرپرستی و تربیۀ مادر جوانش به رشد و جوانی و علم و معرفت  رسید .
پس از فراگیری خواندن و نوشتن در محضر استاد ، به مطالعۀ شعر و ادب و تاریخ چین برآمد که مشغلۀ بی وقفۀ او تا واپسین لحظات زندگی اش بود ، در فراگیری موسیقی نیز تلاش های داشت و نواختن عود از او حکایت شده است .
کنفوسیوس برخی اوقات به شکار و ماهی گیری اشتغال داشت و به نقل از شاگردانش در شکار و ماهی گیری نیز اصول اخلاقی را مراعات می کرد که دو مورد آتی را میتوان به صراحت ذکر کرد :
1 ـ لغو دام گستری { به وسیلۀ دام گستری شکار نه می کرد }
2 ـ لغو تیر اندازی بر پرندۀ نشسته { پرندۀ نشسته را ذریعۀ تیر اندازی شکار نه می کرد }
رفتار شخصی و اجتماعی اش حاکی از احترام زیاد به والدین بود ، پس از آنکه مادرش از جهان چشم بست ، غصه و ماتم زیاد نشان داد و از کار های دیوانی ایالت « لو » کناره گیری کرد و مردم با این عمل کرد او بر حقوق والدین بیشتر آگاه شدند .
بعد از مدت زمانی مشغول تدریس ، تعلیم و تعلم شد که تدریس اش را در چوکات تاریخ ، شعر و ادب ، سیاست ، علوم الاهی و رفتار های فردی و اجتماعی { اخلاق  و حقوق } و موسیقی برنامه ریزی کرد ، شاگردان زیاد از هر طرف گرد او جمع شدند و هم چنان جوانان اشراف ایالت « لو » در محضر تدریس کنفوسیوس حاضر شدند و عزم و آهنگ آموختن از او کردند 
و حکیم شهرۀ افاق شد .
مشخص ترین خصیصۀ مکتب اخلاقی کنفوسیوس این است که او اخلاق را در رابطه با قدرت مدنظر داشت یعنی اینکه می خواست ترکیب اخلاق و قدرت را در عرصۀ فردی و اجتماعی به ظهور برساند و یا به عبارۀ دیگر قدرت مورالیزه شده را درسیاست مطرح می کرد و از این جهت بود که شاگردانش را به منظور اصلاح اجتماع به اشتغال در مناصب دولتی تشویق می کرد .
براساس روایات از منصب وزارت تا وزارت عظمی در ایالت « لو » ارتقاء کرد و بلاخره با توطئه چینی و حسد حاسدان از کار کناره گیری کرد و با وجود آنهم تلاش اش برای یافتن منصب عالی دولتی سالها را در بر گرفت و به این منظور به اسفاری پرداخت که برای رسیدن به هدف حاصلی نداشت .
او به نزد شهزادگان و حکام از احترام زیاد برخوردار بود اما اینکه او بر قدرت مورالیزه شده یا قدرت اخلاقی شده باور و اعتقاد داشت ، نظریۀ اخلاقی اش مورد پسند شهزادگان و حکام چینی نیفتاد و افراد شرور بر ضد او دسیسه ها براه انداختند که سرانجام این دسیسه ها به زندانی شدن او در شهر « کوانگ » منجر شد و در شهر « سونگ » مؤطن اجدادش بر اثر شورش مردم علیه او پای پیاده مجبور به فرار شد .
پس از این همه تلاش و مبارزه به جمع آوری و تصنیف باور ها و اعتقاد هایش پرداخت که کتاب های آتی الذکر به کنفوسیوس انتصاب دارند :
1 ـ شوچینگ { کتاب تاریخ }
2 ـ شی چینگ { کتاب شعر }
3 ـ لی چی { کتاب شعائر }
4 ـ ای چینگ { کتاب تغییرات و تبدلات }
5 ـ چون چیو { تقویم بهار و خزان }
کتاب های شوچینگ ، شی چینگ ، لی چی و ای چینگ اقوال منتخب پیشینیان را نیز در بر دارند در حالیکهکتاب چون چیو همه از ان کنفوسیوس حکیم است .
وحال بهتر است که بر اصول اخلاقی کنفوسیانیزم دقت و ترکیز کنیم تا فهم و درک ما از تبات اخلاقی که فراتر از زمان و مکان است ارتقاءیابد و بهتر شود و حد و مرز آزادی بشری با در نظر داشت ثبات اخلاقی و جبر های موجود در سیستم اخلاقی ثابت مشخص گردد.
اصطلاح « لی » :
اولین اصل اخلاقی در کنفوسیانیزم که چشمگیر و برجسته است اصطلاح « لی » است .
از دیدگاه کنفوسیوس این اصطلاح معرف معانی است که می توان آنهارا چنین به بیان آورد :
1 ـ پاکی و طهارت { تزکیه روح، جسم و لباس }
2 ـ ادب و انسانیت { رعایت حقوقی بشریت و مهرورزی به انسانیت }
3 ـ رسوم و تشریفات { اعمال یکسان تاریخمند بشری که با حقوق انسانی در تعارض نباشند }
4 ـ وضع هر چیز در موضع خود { عدالت }
باید دانست که اصل اخلاقی « لی » متضمن اخلاق فردی ، اجتماعی است که به صورت قانون هم مطرح شده می تواند و صلاحیت شمول و تحریم را دارا است .
یعنی « لی » اصطلاحی است که در عرصۀ فردی ، اجتماعی ، حقوقی و سیاسی چشمگیر و نافذ است و در مجموع پایه و اساس نظریۀ قدرت مورالیزه شده و یا قدرت اخلاقی را می سازد زیرا در تحت اصل اخلاقی « لی » می توان روابط ذیل را در نظر گرفت و یا عرصۀ ظهور آن دانست که عبارتند از :
1 ـ رابطۀ حکام با رعیت
2 ـ رابطۀ حکام و سیاست مداران با هم دیگر
3 ـ رابطۀ والدین با اولاد
4 ـ رابطۀ شوهر با زن
5 ـ رابطۀ برادر بزرگتر با برادر کوچکتر { هم چنان رابطۀ خواهران و برادران با همدیگر }
6 ـ رابطۀ افراد انسانی با همدیگر { دوستان }
آنچه از اصل اخلاقی « لی » برمی آید این است که کرامت بشری در آن صراحت دارد که باید حفظ شود و برقرار ماند تا عدالت که بر آن ابتناء دارد خدشه دار نشود .
اصل اخلاقی « شو » :
اصل اخلاقی « شو » اصل کلی ایست که ساحۀ عملکرد های انسانی را فرا می گیرد و به وسعت تاریخ وسیع و گسترده و فرازمانی است و فرمان عمومی است که با تعلیم دین مبین اسلام منطبق است و هم چنان در مماثلت با « امر مطلق » در فلسفۀ اخلاقی ایمانوئل کانت قراردارد و آن عبارت است از :
« آنچه را بر خود روا نمی داری بر دیگران روا مدار »
از تعلیمات اخلاقی کنفوسیوس به طور کامل هویدا است که احسان در برابر احسان عمل اخلاقی است در حالیکه در برابر بدی ها عدالت را مجری دانست .
اصطلاح « جین »
اصطلاح « جین » نیز در اخلاقیات کنفوسیوس اصل اخلاقی است که از اهمیت فراوان برخوردار است .
این اصطلاح به معنی بروز احساسات قلبی است که مشتمل بر دو جزء است و آنها عبارتند از :
1 ـ شناخت حقوقی 
2 ـ سلوک و رفتار نیک و مهربانانه در برابر افراد نوع بشر 
کتاب تاریخ ادیان که  « جان بایر ناس » آن را به رشتۀ تحریر در آورده و علی اصغر حکمت مترجم فارسی آن است به طور خلاصه تکالیف اخلاقی را که کنفوسیوس به آن ها باورمند بود و اعتقاد داشت ، چنین ذکر می کند :
« در زندگانی اخلاقی انسان چهار تکلیف موجود است که من نتوانستم آنها را به درستی انجام دهم : نخست آنکه با پدرم آنچنان رفتار کنم که خود می خواهم فرزندم با من رفتار کند ، دوم آنکه به پادشاه خود چنان خدمت کنم که می خواهم وزیر من مرا خدمت کند ، سوم آنکه با برادر مهتر خود آن چنان سلوک کنم که که می خواهم برادران کهتر با من سلوک کنند و چهارم در بارۀ دوستان خویش عملی پیش گیرم که توقع دارم آنها با من پیش گیرند .»
کنفوسیوس سیاست را بر پایۀ شناخت حقوقی و عدالت طرح می ریزد که خود از تقوی و فضیلت ناشی می شود و در فلسفۀ اخلاقی اش  بر فطرت سالم انسانی ، همان فطرتی که بر خوب و بد آگاهی دارد ، باور خلل ناپذیر دارد .
گرچه کتاب تاریخ ادیان در مبحث معرفی مکتب اخلاقی کنفوسیوس ، عدم علاقه و توجۀ کنفوسیوس را به قوانین و شرایع تذکر می دهد ، در حالیکه مشکل است که این را باور کرد ، زیرا سیستم اخلاقی کنفوسیوس  اجزای ثابت اخلاقی را برجسته و نمایان نشان می دهد که این اخلاق در استمرار تجربه های تاریخمند از زندگی انسان ها { شمول و تحریم } را به نمایش گذاشته است و قانون ساز بوده است و برنامۀ زندگی انسانها محسوب گردیده است و در تجارب زندگی قابل اثبات است .
در سیستم اخلاقی کنفوسیوس « انسان کامل یا چون ـ تزو » شخصیت اخلاقی است که هم در عرصۀ فردی و هم در عرصۀ اجتماعی به تمام معنی نمای اخلاقی دارد و انسان کامل یا چون ـ تزو را دارای این اوصاف معرفی می کند :
1 ـ عزت نفس 
2 ـ بلند همتی 
3 ـ اخلاص در قصد و نیت 
4 ـ شوق در جهت اجرای عمل
5 ـ نیکی در سلوک و رفتار 
کنفوسیوس این همه اوصاف را بر اساس تزکیه و صفای باطن عملی و محقق می داند ، یعنی تقوی زیربنای عملکرد نیک فردی و اجتماعی است.
باید توجه داشت که کنفوسیوس عملکرد اخلاقی را « مشیت آسمان » می داند و این خود بیانگر این نکته است که کنفوسیوس به توحید نیز معتقد بوده است با آنکه چندان واضح و صریح نیست و انچه واضح و آشکار است این است که رابطۀ اخلاق با مشیت آسمان نمایان و چشمگیر است .
پس سیستم اخلاقی کنفوسیوس صلاحیت قانونگذاری را بر اساس جبر های اخلاق که در اخلاق وجود دارند ، دارا می باشد و هم  چنان با صلاحیت های { شمول و تحریم } قدرت را اخلاقی می سازد و این جاست که ساحۀ آزادی منفی بشر سلب می شود و آزادی مثبت بشری قانونی اعلام می گردد یا به عبارۀ دیگر این سیستم اخلاقی نیز حرکت سالبه است  که آزادی منفی را به آزادی مثبت متحول می سازد و آنرا در جامعه تثبیت می کند .