تحلیل: کانون مطالعات دینی ؛ فلسفی ؛ اخلاقی ؛ حقوقی ؛ سیا سی و ساینسی
Dear viewers !!!
Please use FIREFOX Browser for a better prospect

Filed under: by: عبدالبصیر صهیب صدیقی


افغانستان از دیدگاه رقابت های اقتصادی در منطقه

نویسنده : عبدالبصیر صهیب صدیقی
‏شنبه‏، 2013‏/11‏/23

بعد از آنکه اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 در نتیجۀ جنگ آزادی خواهانۀ ملت مسلمان افغانستان در برابر اشغال شوروی ها ، حادثۀ نیروگاه اتمی چرنوبیل و اصلاحات گرباچف یا پرو.سترویکابه به 15 چمهوریت تقسیم شد ، جمهوریت های آسیای مرکزی بیشتر از هروقت و زمان دیگر جای بارز و برجسته را در اجندا ی استراتیژیک اقتصادی منطقه و جهان احراز می کنند و دسترسی به منابع و ذخایر آسیای مرکزی جاذبیت بیشتری به خود می گیرند و انگیزۀ تحرکات رقابت های اقتصادی منطقه بحساب می ایند که صف آرائی ها و آرایش های نو و جدید قدرت های منطقه و جهان  را بعد از سپری شدن جنگ سرد و قوام جهان یک قطبی در تاریخ بشریت رقم می زند .
جنگ جاری در افغانستان و چهرۀ خونین  و درد آلود هرروزۀ افغانستان به طور کامل مرتبط به این رقابت های اقتصادی شکل گرفته در منطقه است که در بستر سیاست های جهانی  صورت بندی شده است ، پس برای اینکه بتوانیم با دقت کامل راه های اعادۀ صلح ، امنیت  ثبات  و رفاه را که مفاهیم مرتبط به هم اند و همدیگرا معنی و توجیه می کنند ، در افغانستان جستجو کنیم و با درک شرایبط موجود منطقه ئی و جهانی با حفظ هویت ملی  و تاریخی خود ، تعریف مشخص و متناسب با شرایط  که هم نو باشد و هم در تضاد با هویت تاریخی ما نباشد ، از خود آرائه دهیم و یک سیاست شفاف را تنظیم کنیم و درپیش گیریم که ارائه دهندۀ نیات نیک و صلح آمیز در تفاهمات منطقه ئی و جهانی باشد و با درنظر داشت این رقابت های اقتصادی بر سیاستی ترکیز کنیم که حاصل آن بیشترین درجه تفاهم منطقه ئی ، جهانی در جهت صلح ، ثبات ، رفاه و آسایش برای کتله های بشری در حال و آئنده باشد.
این رقابت های اقتصادی در منطقه ، که بر تحول و تقییر در جئوپولتیک و جئواکانومیک منطقه  ابتناء دارد ، لازم و ضروی است که برای درک اثرات آنها بر افغانستان، رقبای این میدان معرکه را در متن مفاهیم نو جئوپالتیک و جئواکانومیک مطالعه کنیم .
در این رابطه ترکیز بر استراتیژی های  پاکستان، هنوستان با در نظر داشت  بندر گوادر در ارتباط با پاکستان و چین و هم چنان بندر چابهار در رابطه با هند و ایران اهمیت ویژه و مرکزی دارند .
استراتیژی پاکستان در افغانستان و در آسیای مرکزی :
بعد از آنکه جنگ سرد به اختتام رسید و پارادایم های امنیتی تغییر کرند ، اهمیت ژئوپالیتیک آسیای مرکزی در سیاست پاکستان برجسته و بارز شد.
تلاش های اولیۀ پاکستان در تطبیق سیاست های خارجی پاکستان به طرف آسیای میانه به لحاظ عدم استقرار یک دولت و حاکمیت  دارای  بیشترین همسوئی با پاکستان ،  در افغانستان بعد از سفوط حاکمیت حزب دیموکراتیک ، مثمر ثمر واقع نشد.
اما اهمیت جئوپولتیک پاکستان چنان است که ممالک آسیای مرکزی آنرا نادیده گرفته نمی توانند زیرا پاکستان بازیگر عمدۀ سیاسی با اهداف مشخص اقتصادی در منطقه است .
یکی از فکتور های توجیه کنندۀ بارزیت و برجستگی آسیای مرکزی در سیاست خارجی و اقتصادی پاکستان ، ترس از دست یابی هند و بالادستی هند در آسیای مرکزی است .
باید ذکر کرد که ستون اصلی سیاست خارجی پاکستان ، سیاست رقابت خصمانه با هند است و تحت ایت سیاست رقابت خصمانه ، سیاست های منطقه ئی و بین المللی پاکستان شکل گرفته اند و صورت بندی شده اند.
قابل توجه است که روابط پاکستان با چین هم تحت سیاست رقابت خصمانۀ پاکستان با هند ، طرح ریزی و تنظیم شده است تا مانع نفوذ و برتری سیاسی هند در منطقه باشد.
ارتش پاکستان در شکل دهی و هدایت سیاست خارجی پاکستان رول عمده و اساسی را دارد که این امر بر همگان محسوس است و غیر قابل انکار که حکومت های انتخابی باید تحت خواست ها و فرامین ارتش پاکستان با دنیای بیرون تعامل داشته باشند و در این رابطه رول و نقش ای اس ای قابل ذکر است.
برعلاوۀ مؤثریت ارتش پاکستان در شکل دهی سیاست پاکستان بخصوص سیاست بیرونی آن، سه دیدگاه اساسی سیاسی.،  نما و منظر سیاسی پاکستان را ارائه می دهند و سیاست خارجی پاکستان با در نظر داشت و رول اساسی ارتش و این سه دیگاه در نوسان است و در برخی از مقاطع زمانی تفاوت های را به نمایش می گذارد و یا اینکه همزمان هرکدام از این سه دیدگاه بر ساحۀ عملی سیاست خارجی ترکیز می کنند و در سطح بیرونی ارائه دهندۀ اهداف سیاسی پاکستان در یک بافت واحد و منسجم اند ( سیاست  رقابت خصمانه با هند)، و این سه دیدگاه عبارتند از:
 دیگاهی که برتسلیمی در جهان یک قطبی ترکیز می کند و معتقد است که پاکستان باید بلاشرط و قید در خط سیاست خارجی ایالات متحدۀ امریکا قرار گیرد یعنی این دیدگاه با آنکه خصیصۀ سیاسی ضدیت با هند را در خود حفظ می کند ، سیاست خارجی امریکا را سیاست متعادل کننده معرفی می کند و به آن معتقد است .
 دیدگاهی که دارای دید وسیع ، چند قطبی و استقلالیت است با آنکه در روابط منطقه ئی و بین المللی ، بر اهمیت ایالات متحدۀ امریکا اذعان دارد و خصیصۀ سیاسی خصمانه بودن با هند را از خود بروز می دهد و بر آن ترکیز دارد ، خواهان آن است که پاکستان با تفاهم با قدرت های دیگر بزرگ اقتصادی جهان سیاست خارجی اش را شکل و سامان دهد و از فرصت های که سبب ترقی و پیشرفت و شگوفائی اقتصادی پاکستان اند ، استفادۀ شایان توجه را نماید.
 دید گاهی که بر دین اسلام ابتناء دارد و در مناسبات داخلی و بیرونی بر نقش دین در انطباق با اجندا های سیاسی پاکستان  و گاهی با توجیه و تأویل دینی دو دیدگاه متذکره در بافت سیاست خارجی پاکستان  ترکیز می کند و این دیدگاه بیشترین خصیصۀ ضدیت را با هند دنبال می کند.
آنچه که این سه دیگاه  از خود خصیصۀ مشترک را به ظهور می رسانند و بر آن در مناسبات بیرونی پاکستان ترکیز دارند ، همان خصیصۀ ضدیت با نفوذ هند در منطقه و جهان است.
طوریکه قبلاً ذکر شد ، سیاست پاکستان با در نظر داشت این سه دیدگاه و بر اساس این سه دیدگاه در نوسان است و در بعضی مقاطع زمانی ترکیبی از هرسه این دیدگاه ها در سیاست بیرونی و درونی پاکستان به مشاهده می رسد و در بعضی مواقع رجحان های نسبت به همدیگر نشان میدهند.
اگر به نوسانات سیاست خارجی پاکستان نگاه دقیق انداخته شود ، دریافته می شود که  در زمان جنگ سرد آنگاه که پاکستان در برابر هجمه های کمونیزم و پکت وارسا به طرف آب های گرم  خط مقدم سیاست ممانعت را احراز کرده بود و از طرف پکت ناتو حمایۀ مالی و نظامی میشد ، هرسه دیگاه با ارتش پاکستان مقوم سیاست خارجی پاکستان بودند و در همکاری های تنگاتنگ مؤثریت قابل ملاحظه از خود نشان دادند .
دیدگاه سیاسی مبتنی بر سیاست تسلیمی و پیروی بلا شرط و قید از سیاست خارجی امریکا ، در زمانیکه پاکستان بار دیگر در سیاست خارجی امریکا در جنگ بر ضد تروریزم  اهمیت استرا تیژیک را حاصل می کند ، بارز و برجسته و غالب است و سهم گیری پاکستان در جنگ برضد تروریزم مطابق پلان و برنامۀ سیاست خارجی امریکا تنظیم شد  و حتی مؤافقت  بر مأموریت های عملیاتی طیاره های بدون سرنشین در خاک پاکستان در جهت هدف قرار دادن لانه های تروریستی در وزیرستان شمالی و جنوبی تحت همین دیدگاه برنامه ریزی شد و پروانۀ صدور یافت.
دیدگاه دومی در سیاست خارجی پاکستان طراح و حامی روابط پاکستان با چین است که مظهر برجسته و بارز این دیگاه در همکاری های اقتصادی چین و پاکستان  در بندر استراتیژیک گوادر و انکشاف و توسعۀ راه های مواصلاتی زمینی و احداث راه های آهن در وصل افغانستان و ممالک آسیامرکزی به بندر استراتیژیک گوادر است و هم چنان این دیدگاه لرزیده و هراسناک ولی پراگماتیک در قرار داد های گاز و انرژی با ایران جلوه و خود نمائی دارد.
دیدگاه سومی مقوم دیدگاه دومی است و این دیدگاه  جاده صاف کن دیدگاه دومی است که بر سیاست خارجی توسعه به
طرف افغانستان و آسیای مرکزی ابتناء دارد.
هم چنین این دیگاه مبتنی بر دین ، آنگاه که در ارائۀ سیاست خارجی در انطباق با دو دیدگاه دیگر به مشکلات غیر قابل حل مواجه می شود ، در چامعه صف آرائی میکند و در تلاش می شود تا همسوئی احزاب دینی و مذهبی را به اجندا های سیاسی اش جلب کند و آنرا به صورت یک فشار توسط دو دیدگاه دگر بخصوص دیدگاه دومی بروز دهد.
این دیدگاه طراح و حامی حاکمیت طالبان در سال 1996 و برضد گسترش روابط هند به طرف افغانستان و آسیای مرکزی است و جلوه و نمای بارز و برجستۀ این دیگاه روابط پاکستان با ممالک اسلامی است.
این دیدگاه هرگاهی که با مانع برخورد کند  خود را در زیرپوشش دیدگاه اولی و دومی قرار می دهد و از انظار و نگاه های رصد کننده پنهان می شود اما فعال و غیر محسوس در بافت دیدگاه های اول و دوم خود را قرار می دهد.  
فوکس سیاست خارجی پاکستان بر ممالک آسیای مرکزی  که در 1991 دوباره به اسقلالیت رسیدند نه تنها جستجوی منابع اقتصادی بوده ، بلکه یک امر امنیتی به پاکستان نیز به شمار می آید.
پاکستان پس از خروج روسها از افغانستان اهمیت استراتیژیک خود را در سیاست خارجی امریکا و غرب  از دست داد و این مرحلۀ یست که تغییرات اساسی در سیاست خارجی امریکا و هند در جهت نزدیکی هردو در حال شکل گیری اند و سیاست همگرائی در نزدیک شدن هردو مملکت آغاز شده است و این جاست که پاکستان درصدد تلافی بر می آید و بر نفوذ خود در افغانستان و از طریق افغانستان دست یابی به آسیای مرکزی را تأکید کرد یعنی این که این نفوذ در افغانستان و دست یابی به آسیای مرکزی را برای امنیت و اقتصاد خود حیاتی تلقی کرد و بر اساس این ستراتیژی پاکستان به تشکیل تحریک طالبان و حمایت شان پرداخت تا از این طریق بتواند به رؤیا هایش برسد یعنی اینکه پاکستان بتواند که در وهلۀ اول جلو نفوذ هند را بگیرد تا بتواند که به منابع اقتصادی و بازار های آسیای مرکزی برسد و در انتقال انرژی به سوی خلیج و شرق  از طریق بندر استراتیژیک گوادر رول یک دهلیز را ایفاء کند.
هند از بیگانگی سیاسی تا همگرائی استراتیژیک با امریکا:
سیاست خارجی کنونی هند را در منطقه و جهان می توان در بستر تغییر سیاست همگرائی استراتیژیک هند و امریکا مطالعه کرد و  نما و منظر کنونی آنرا ارائه داد.
سیاست خارجی هند در دوران جنگ سرد 3 خصیصۀ متمایز داشت که عبارتند از :
1 ـ تعقیب کنندۀ سیاست عدم انسلاک.
2 ـ  روابط نزدیک و گسترده با اتحاد جماهیر شوروی سابق.
3 ـ  تنش و تیره گی روابط با پاکستان.
بعد از اختتام جنگ سرد هند با حفظ دو خصیصه یعنی تنش در روابط با پاکستان و عدم پیوستن به پیمان نظامی ناتو با امریکا نزدیک شد و این دو مملکت از بیگانگی سیاسی به همگرائی استراتیژیک سیاسی روی آوردند که این تحول باعث نگرانی پاکستان شد  زیرا روابط استراتیژیک امریکا و هند  از برجستگی سیاسی پاکستان  با در نظر داشت جئوپولیتیک منطقه ، در سیاست خارجی امریکا می کاهد .
تاریخ روابط سیاسی امریکا و هند در دوران جنگ سرد نقاطی قابل عطفی دارند که سه مورد آنها قرار اتی اند:
1 ـ  در سال 1949 هند ،  چین را به رسمیت شناخت و تایوان را جرء قلمرو چین محسوب کرد .
2 ـ  هند در سال 1951 برضد مصوبۀ پیشنهادی امریکا در مجمع سازمان ملل که چین را متجاوز محسوب می کرد، رأی منفی داد.
3 ـ در ماه می سال 1998 هند در پوخران 5 آزمایش زیرزمینی هستوی را انجام داد که درنتیجه با تحریم های امریکا مواجه شد.
با در نظر داشت این موارد و موارد دیگر ، روابط امریکا و هند در بیگانگی از هم قرار داشتند و هیچگاه رو به چنان تنشی پیش نرفتند که آرایش نظامی و مسلحانه را در پی داشته باشند.
زمانیکه جنگ سرد خاتمه یافت هند و امریکا به ارزیابی همدیگر پرداختند و حاصل همان شد که در ماه مارچ 2000 بل کلینتون رئیس جمهوری امریکا یک سفر رسمی را به هند انجام داد (1).
این سفر رئیس جمهوری امریکا به هند نشان دهندۀ یک تغییر اساسی در روابط امریکا و هند بعد از ختم جنگ سرد است و بر پایۀ این سفر روابط استراتیژیک امریکا و هند ترتیب و تنظیم شد .
در ماه می 2001 رئیس جمهوری امریکا جورج دبلیو بوش  دفاع امنیتی موشکی امریکا را  در برابر حملات احتمالی موشکی ایران و کوریای شمالی طرح ریخت و هند آنرا تائید کرد و حامی مطمئن این طرح سیستم دفاع موشکی در سیاست خارجی خود عرض اندام کرد در حالیکه روسیه در اسقرار سسیستم دفاع موشکی امریکا در لهستان مخالف بود(2) و (3 ).
بالاخره پیش رفت روابط امریکا و هند منجر به عقد قرارداد های همکاری های دو جانبه میان هند و امریکا شد که مهمترین این قراردادها همکاری های جهانی برضد تروریزم بین المللی است (4).
در ماه می 2002 نیرو های مخصوص امریکائی در مانور های مشترک با ارتش هند در شمال هند یعنی آگره سهم گرفتند که حاکی از اعتماد باهمی بین امریکا و هند بود(5).
اما مهمتر و اساسی تر ازهمه همکاری های هند و امریکا در ساحۀ تکنولوژی هستوی غیر نظامی  است بدین شرح که:
قرار داد 123 بین ایالات متحدۀ امریکا و جمهوریت هند بنام قرارداد هستوی ملکی و یا عیر نظامی  معروف است .
طرح ریزی این قرارد در جولای 2005 بین رئیس جمهوری امریکا جورج دبلیو بوش و من موهن سنگ صدر اعظم هند ، صورت بندی شد .
تحت این قرار داد هند متعهد شد که پروگرام هستوی ملکی و نظامی را از هم جدا کند و تمام فعالیت های هستوی ملکی اش را در معرض بررسی آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار دهد ، در مقابل امریکا عهده دار همکاری کامل در ساحۀ پرگرام هستوی ملکی هند شد.  
هند بر اساس رفع کمبود انرژی این قرارداد را در سال 2007 با امریکا به امضاء رسانید گرچه اینقرارداد با مخالفت گروه های چپگرای مخالف دولت هم مواجه شد .
طبق عملی شدن این قرار داد ، هند تا سال 2020 به مقدار 25000 میگاوات برق از طریق راه اندازی پروگرام هستوی ملکی ، را دارا خواهد بود(6).
بندر گوادر و مشارکت استراتیژیک پاکستان و چین:
گوادر یک دهکدۀ ماهیگیری  ساحل میکران در دهانۀ  بحیرۀ عرب مربوط ایالت پلوچستان در پاکستان است .
ایالت بلوچستان پاکستان سرحد مشترک با افغانستان و ایران دارد  و به فاصلۀ 460 کلیومتر  و یا 290 میل در غرب کراچی واقع شده است ، گوادر در فاصلۀ 75  کیلومتری مرز  شرقی پاکستان با ایران واقع شده است.
اهمیت گوادر در نزدیکی آن با خلیج فارس است و دقیق در نزدیکی  دهنۀ استراتیژیک آن قرار دارد که با تنگۀ هرمز 460 کیلومتر دریائی  فاصله دارد ، تنگۀ که بزرگترین مجرا برای تأمین تیل جهان است و بندر گوادر 380کیلومتر  یا 240 میل شمال شرقی نزدیک ترین نقطه به کشور عمان در سر تاسر بحیرۀ عرب فاصله دارد و خصوصیت مشخص دیگر بندراستراتیژیک گوادر این است که در خلیج شرقی ، سرپکش مانند جزیره به شکل طبیعی واقع شده است که پیش برآمدگی از ساحل به سوی بحیرۀ عرب است.(7) و (8) و (9)
پاکستان از سال ها قبل  گوادر را به حیث بندر استراتیژیک شناسائی کرد مگر قدم های اساسی برای ساخت یک بندر در سال 2001 پس ازآ ن گرفته شد که چین مؤافقت اش را در ساخت و انکشاف بندر گوادر اعلام کرد و در ماه مارچ  2002 معاون صدر اعظم چین وو بانگو تهداب بندر گوادر را گذاشت ( 10).
سهم مشارکت جین در ساخت بندر گوادر 75%  از مصارف ابتدائی یعنی فاز اول که بالغ بر 250 ملیون $ است،  برچسته و بارز است (5)، قیمت مجموعی پروژۀ ساخت بندر گوادر 1.16 بلیون $ امریکائی تحمین شد که مشارکت چین $198 ملیون برای ساخت فاز اول بوده است.  است ،  فازی که شامل ساخت 3 لنگرگاه های کشتی برای مقاصد متنعدد اند(11) و(12).
فاز دوم  ساخت بندر گوادر 600 ملیون دالر برآورد شده است که دارای 9 لنگرگاه  برای کشتی ها  و یک میدان هوانی مدرن ، تجهی بندرز به کامره های ترصد کننده  تا عبور و مرور کشتی های تجارتی و و فعالیت های ناو بحری هند و امریکا را تحت دید و نظر داشته باشد.
ساخت شاهراه گوادر و کراچی نیز از عمده ترین اجزای پروژۀ ساخت بندر گوادر است که این شاهراه تمام پاکستان را به هم وصل می کند و فرصت های اقتصادی را در عمل عرصۀ ظهور می دهد و این شاهراه فاصلۀ دور و دراز بین دو شهر بندری پاکستان یعنی کراچی و گوادر را به حدود 7 ساعت تقلیل داده است (13).
بندر گوادر در نزدیکی تنگۀ هرمز  با تدارکات لنگرگاه هایش برای کشتی های تجارتی  و با پروژه های اتصالاتی اش  به شکل شاهراه ها و راه های آهن رونق اقتصادی چین و پاکستان را در قدم اول در بر دارد یعنی آنگاه که این بندر به تمام پاکستان ، چین ، افغانستان و آسیای مرکزی از طریق افغانستان وصل شود ،  این بندر به حیث یک مرکز مهم تجارتی به عرصۀ ظهور خواهد رسید.
فاز دوم توسعه و ساخت  بندر گوادر که در آن  ، ساخت 9 لنگر گاه  دیگر برای کشتی ها  پیش بینی شده اند و یک اپراچ کانال و ترمینال های ذخیره ساز نیز از طرف چینی ها هزینه خواهند شد و اضافه بر مشارکت مالی ، حدود 450 انجینیر و متخصصین ساختمانی چینی از طرف چینی ها مصروف کار های ساختمانی در بندر گوادر می باشند.
اتصال ایالت غربی چین سینکیانگ از طریق شاهراه و راه آهن  به بندر گوادر برنامه ریزی گردیده است چون فاصله بین کاشغر که از شهر های غربی چین است  با بندر گوادر 1500 کیلومتر میباشد در حالیکه فاصله بین کاشغر تا بنادر سواحل شرقی چین 3500 کیلو متر است  و این کمی فاصله برای واردات بخصوص تیل از بحیرۀ عرب به چین قابل محاسبه است و مسلم است که پی امد آن رونق و شگوفائی اقتصادی چین را در بردارد(14).
بندر گوادر برای پاکستان اهمیت استراتیژیک دیگر هم دارد و آن اینکه در حالت بحران و تنش نظامی باهند ، بندر گوادر جایگزین خوبی برای بندر کراچی محسوب می گردد  و هم می تواند که جایگاه امنی برای قوۀ بحری پاکستان محسوب گردد، معلوم و همویدا است که 68% تجارت پاکستان از طریق بندر کراچی و 32% آن از طرق پورت قاسم صورت می گیرد ، نزدیکی بندر کراچی به هند امکانات آنرا فراهم آورده می تواند که بندر کراچی را به محاصره بکشد و یا آنرا تحت عملیات نظامی قرار دهد طوریکه در سال 1971 در زمان جنگ پاکستان و هند دست به محاصرۀ بندر کراچی یازید و اقتصاد تجارتی پااکستان را با تهدید جدی مواجه ساخت (15)
تا قبل از احداث پروژۀ بندر گوادر ، اهمیت استراتیژیک بندر کراچی غیر قابل انکار بود ، زیرا همین بندر بود که ستاد یا فرماندهی قوۀ بحری پاکستان را جایگاه و مأمن خوبی بود (16)، اما با ایجاد و شگوفائی بندر گوادر ، پاکستان ، در صورت تنش و تقابل مسلحانه باهند پی آمد های بدی محاصرۀ اقتصادی سال 1971 را تجربه نخواهد کرد.
بتاریخ 18فبروری 2013 مسؤلیت عملیاتی یا سرو سامان دادن فعالیت های  بندر گوادر طی یک مؤافقتنامه  که بین پاکستان و چین به امضاء رسید ، به کمپنی یا شرکت چینی واگذار شد(17)
چینائی ها ، مسؤلیت عملیاتی و کنترول  بندر استراتیژیک گوادر را که تعبیری برضد هند از آن در رسانه  ها به نشر رسید ، اعلام کردند که عهده داری و مسؤلیت بندر استراتیژیک گوادر به قصد و هدف به محاصره کشاندن هند نیست ، بلکه هدف آن کاملاٌ  اقتصادی است (18) با این انکشاف اخیر ، چراغ های آلارم دهنده در هند ، از یک خطر بالقوه برای هند ، در هند چشمک می زنند.
وزیر دفاع هند ای ـ کی انتونی نگرانی اش را از انتقال مسؤلیت  و کنترول بندر استراتیژیک گوادر ابراز داشته و بر این تأکید ورزیده است که این انکشاف ، بر امنیت هند اثر می گذارد ، اتونی وزیر دفاع هند ابراز کرد که بندر استراتیژیک گوادر می تواند در آئنده برای مقاصد نظامی استفاده شود. و از این جهت است که هند از حضور نظامی چین نگرانی دارد ، زیرا این حضور می تواند بلانس منطقه را به نفع پاکستان تغییر دهد. 19 و 20)
امریکا در مورد همکاری مشترک پاکستان و چین در ساخت و فعالیت عملیاتی بندر گوادر عکس العمل منفی ابراز نکرده است وحتی اینکه در سطح دپلوماتیک آنرا ستوده است و از آن به عنوان امکان ترقی و پیشرفت اقتصادی یاد شده است و هم چنان آرزومندی سرمایه گذاری شرکت ها و کمپنی های امریکائی به قصد فعالیت های اقتصادی نیز مطرح بوده است ، اما آنچه مسلم است اینکه امریکا مخالف آن اقدام پاکستان خواهد بود که طرح پروژۀ مشترک انرژی با ایران بر مبنای مناسبات اقتصادی منبعث از فعالیت های بندر استراتیژیک گوادر باشد و در صورت طرح عملی پروژۀ انرژی مشترک بین ایران و پاکستان ، طوریکه از  اخطار هلاری کلینتون پیدا است، پاکستان با تحریم های امریکا مواجه خواهد شد.(21 و 22)
بند استراتیژیک چابهار و طرح هند و ایران:
بندر چابهار یک بندر تجارتی دارای اهمیت استراتیژیک است که در محل چابهار ، جنوب شرقی ایران واقع شده است .
این بندر ، تنها و یگانه بندر ایران است که راه ورود مستقیم به بحر هند دارد .
بخشی از این بندر توسط هند در سال 1990 با هدف تسهیل راه ورود به افغانستان و ممالک آسیای مرکزی و با هدف دور زدن پاکستان ، ساخته شد ، یعنی اینکه این بندر در استراتیژی اش هوای رقابت با بندر استراتیژیک گوادر را نصب العین قرار داده است .
بندر چابهار در ساحل میکران در جنوب ایالت سیستان و بلوچستان ایران قرار دارد و با خصوصیت راه ورودی مستقیم به بحر هند ، بخیرۀ عمان و خلیج فارس ، از قدیم ایام مرکز تجارت ، داد و ستد و کشتی رانی بوده است  و به صورت دقیق موقیعت استراتیژیک بندر چابهار در جنوب شرقی ایران ، شمال غربی بحر هند و شمال شرق بحیرۀ عمان است.
ماستر پلان بندر چابهار در سال 1973 ارائه شد و بر اساس برخی دلایل ، بعد از سقوط شاه در ایران تطبیق آن به تعویق افتاد و اما یک بخش آن که ساخت لنگرگاه فوری و موجشکن است ، آغاز شد و به اختتام رسید و از خصوصیت بارز تجارتی آن این است که از مناطق آزاد تجارتی ایران محسوب می گردد (23 و 24).
اهمیت استراتیژیک بندر چابهار در واردات و صادرات اموال به ایران و از ایران ، بیشتر از پیش برجسته و نمایان شد.
هند با هدف نفوذش در جنوب و آسیای مرکزی و برقراری علایق تجارتی از طریق سرمایه گذاری هنگفت و سهیم شدن در ساخت بندر چابهار و برخورداری از مزایای تجارتی این بندر حرکت متهورانۀ ست که برخی تحلیلگران این اقدام را با در نظر داشت روابط امریکا و ایران ، پرمخاطره ارزیابی می کنند، زیرا این اقدام هند می تواند که آسیب های احتمالی به روابط هند و امریکا برساند.
حالات و اوضاع ممالک آسیای مرکزی و برنامه های اقتصادی چین و هند در دست یابی به بازار های آسیای مرکزی ، رقابت مشهود و ملموس هند و چین را به نمایش گذاشته اند و از طرف دیگر با در نظر داشت روابط  تجارتی پاکستان و چین و بندر استراتیژیک گوادر  ، در رقابت با پاکستان ، هند به ایران و بندر چابهار ترکیز کرد تا بتواند که راه ورودش را به منطقه سهل و آسان سازد .
مسلم و برملا است که همانگونه که روابط تجارتی هند و ایران ، اثرات منفی تحریم ها را بر ایران کم می سازد به همانگونه می تواند که روابط امریکا و هند را نیز تحت فشار قراردهد.
 تبادلۀ تجارتی بین هند و ایران طی سال 2010 بالغ بر 14 ملیارد $ ذکر گردیده است .
توسعۀ بندر چابهار به عنوان بخشی از این روابط جزء از استراتیژی هند برای نزدیکی هند با ایران به شمار می رود.
در توسعۀ بندر چابهار و سرمایه گذاری هند در انکشاف آن مانع صادرات و واردات هند را به افغانستان و آسیای مرکزی که از طریق پاکستان ایجاد می شود ، بی اثر می سازد و به هند این امکان را فراهم می سازد که از برقراری روابط تجارتی اش نفع برد.
افغانستان و آسیای میانه با منابع سرشار و فرصت های سرمایه گذاری جاذبیت خاصی در منطقه دارند و تنها افغانستان به بهای 1 الی 3 تریلیون $ منابع معدنی زیر زمینی دارد و خود پیدا است که کار و فعالیت اقتصادی ، شگوفائی اقتصادی و رفاه را در پی دارد.
بر اساس همین انگیزه ها و جاذبه ها بوده است که هند و افغانستان مقدمات اتصال معدن حاجیگک را که داری ظرفیت بالائی آهن است  با بندر چابهار طرح ریختند که عبارت از شبکۀ ریلی  بطول 600 کیلومتر است.
هند نه تنها در فکر رقابت اقتصادی با پاکستان رقیب منطقه ئی اش ست ، با چین نیز که همسایۀ دیگر هند است ، رقابت اقتصادی دارد چون می دانیم که چین در ساخت و کنترل بندر استراتیژیک گوادر رول بسزای دارد که در 50 میلی بندر استراتیژیک چابهار در ساحل میکران قرار دارد.
اهداف استراتیژیک اقتصادی هند در منتطقه و رقابت هند با اسیتراتیژی های اقتنصادی چین و پاکستان ، متعهد هند یعنی ایران زیر بار تحریم های امریکا قامت راست و رساء ندارد که هند به آن به اطمئنان تکیه کند در حالیکه هند در روابط خود با امریکا منافع زیادی را دارد که مبادلات تجاری بین هند و امریکا بالغ بر 106 ملیارد $ در سال است و این مقداری را نمایان می سازد که یک بر دهم آنرا هند با ایران مبادلات تجاری  دارد(25).
انکشاف و توسعۀ بندر استراتیژیک چابهار و همکاری های دو جانبۀ اقتصادی هند و ایران و اثر گذاری آن بر روابط چین و پاکستان مبتنی بر بندر استراتیژیک گوادر و اوضاع و احوال ممالک آسیای مرکزی در رابطه با فعالیت های اقتصادی هند و ایران ، مسائلی اند که دپلومات های پاکستانی آنها را به دقت تحت نظر دارند که ایرانی ها و هندی ها امید های  اقتصادی شانرا به بندر چابهار بسته اند و با شور و نشاط پلان ها و برنامه هایشانرا تحت اجراء گرفته اند و این برنامه ها به انحصار در آوردن تجارت از تاجیکستان، قرغزستان و قزاقستان به طرف خلیج وو شرق است.
و ابراز این گونه تشویش ها که رونق و شگوفائی بندر چابهار در نتیجۀ همکاری هند و ایران ، بندر گوادر را به عنوان نقطۀ اتصال راه های زمینی و دریائی آسیای مرکزی ، آسیای جنوبی ، شرق میانه ، آسیای دور و افریقا تحت تأثر خود قرار می دهد ، زنگ هوشداری است که از سفارت پاکستان مقیم دوشنبه پایتخت تاجیکستان به صدا درآمد.
اسناد فرستاده شده از سفارت پاکستان مقیم دوشنبه به وزارت خارجۀ پاکستان در اسلام آباد که بعد به وزارت ارتباطات تسلم داده شده اند حاکی اند که تاجکستان، قزاقستان و قرغزستان ، در صورتی که بندر چابهار یک بندر مجهز و مستعد شود ، قصد دارند که تمام تجارت شانرا از طریق بندر چابهار به طرف خلیج و شرق انجام دهند .
این قصد و عزم و آهنگ ممالک آسیای میانه در انتخاب بندر چابهار ، خواب راحت را از دیدگان پاکستانی ها ربوده است زیرا با تحقق این اقدام در عمل ، ضربۀ سنگین و خورد کننده به اقتصاد پاکستان خواهد بود .
آغاز فاز سوم شاهراه ترانزیتی افغانستان ـ ایران نزدیک زابل در 14 جولای 2003 از اجزای انکشافی بندر چابهار محسوب می شود که توسعه و پیشرفت بندر چابهار را نشان می دهد ، این شاهراه در فاز سوم خود ساخت 15 کیلومتر شاهراه دیگری را شامل است که ولسوالی ضحاک زابل را با پوست مرزی و بعد به پل ابریشم  که بر دریای پریان در حال ساخت است ، وصل می کند، دریای که مرز بین افغانستان و ایران است.
این اسناد فرستاده شده بازگو کنندۀ  امضاء پیمان سه جانبه بین افغانستان ، ایران و تاجکستان  است  و همچنان اعطای 21 ملیون $ کریت را نشان می دهد که از طرف ایران به تاجیکستان برای توسعۀ سکتور راه ها و ترانسپورت تضمین شده است.
اسناد نامبرده مبین ان اند که مانع اصلی در جهت تکمیل شاهراه تجارتی تاجیکستان پل دریای پنج  یعنی شیرخان بندر در مرز بین افغانستان تاجیکستان است.
دلچسب آنکه امریکا تأمین کنندۀ 12ملیون $ برای ساخت این پل هزینه کرده است (26 و 27).
هند 100 ملیون $ برای اعمار و ساخت بندر استراتیژیک چابهار هزینه را اعلام کرده است که این برنامۀ اعمار و ساخت پروژۀ بندر چابهار شامل اتصالات راه آهن و شاهراه های زمینی که ایران و افغانستان را به بندر چابهار وصل کند می باشد.
این همان برنامۀ ایت که بر تجارت و دادستد هند ، افغانستان ، ایران و آسیای مرکزی ترکیز دارد که بر اساس بفاهمات و قرارداد های بیشتر در عمران و آبادانی  اتصالاتی و ترانسپورتی بین هند ، افغانستان ، ایران و ممالک آسیای مرکزی تسهیل شوند و تحقق پذیر باشند28 و 29)
نقاط داغ ، حساس و قابل تأمل:
با مطالعۀ روابط سیاسی و اقتصادی  قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ئی  در قارۀ آسیا ، نقاط  داغ ، حساس و قابل تأمل را در روابط کشوور های که در عرصۀ سیاست و فعالیت های اقتصادی حضور فعال و محسوس دارند و اثر گذاری شان بیشتر قابل درک است ، حسب آتی شماره بندی می شود و توضیحات لازم در پی آن افزوده می شود .
1 ـ رقابت خصمانۀ هند و پاکستان در حهت اثرگذاری منطقه ئی  با اهداف مشخص سیاسی و اقتصادی  و احراز جایگاه با اعتبار و مستحکم  در روابط سیاسی و اقتصادی جهان.
2 ـ  نوسان  در ثبات و عدم ثبات روابط امریکا و پاکستان که گاهی پاکستان در سیاست امریکا برجسته و بارز می شود و گاهی روابط پاکستان و امریکا کمرنگ می شود و از رمق می افتد که این نوسان از لحاظ مقاطع زمانی دلایل خاص خود را دارد و در بحث روابط امریکا پاکستان قابل توضیح و تفسیر اند.
3 ـ شگوفائی و رونق روابط دوستانۀ امریکا و هند به صورت ممتد و مستمر بعد از پایان یافتن دوران جنگ سرد و تجزیۀ اتحاد جماهیر شوروی سابق به جمهوریت های مستقل و ضعف حضور سیاسی روسیه در آسیا به خصوص اسیای جنوبی به حیث یک بازیگر فعال سیاسی.
4 ـ گره خوردن منافع اقتصادی منطقه ئی هند و ایران و تلاش شان در جهت دست یابی به بازار های آسیای میانه و ذخایر معدنی و زیرزمینی افغانستان و ترکیز شنان بر توسعه و انکشاف بندر جابهار به حیث یک مرکز تجارتی و نقطۀ اتصال به خلیج و شرق میانه در حالیکه ایران با تحریم های اقتصادی  امریکا و غرب  بر سر فعالیت نیروگاه های اتمی و غنی سازی یورانیم برای ساخت بم اتمی  ، روبرو است .
5 ـ همکاری های پاکستان و چین بخصوص همکاری های استراتیژیک اقتصادی آنها که از ساخت و توسعۀ بندر استراتیژیک  گوادر نشئت می گیرد تا راه های تجارتی آسیای مرکزی و افغانستان را از طریق بندر گوادر به خلیج و شرق میانه و حتی افریقا وصل کنند و تا اینکه چین  بتواند نزدیک ترین  حضوراقتصادی اش  را در آب های گرم خلیج فارس تثبیت کند.
بحث عمده و اساسی که در رابطۀ این فعالیت های اقتصادی که نمایانگر رقابت های اقتصادی نیز اند ، بررسی و ارزیابی حضور چین در نزدیک ترین نقطه یعنی بندر استراتیژیک گوادر با تنگۀ هرمز است  یعنی اینکه ، بعد از آنکه حضور چین در منطقه از لحاظ تیکنولوژی و اقتصادی به ثبات برسد ، چین با جهان پیرامون و خارج چگونه داخل تعامل می شود؟.
برخی ناظران و استراتیژیست ها به این باور اند که رول و نقش چضور چین در آسیا پاسیفیک و آسیای جنوبی یک رول ونقش دفاعی و ایجاد کنندۀ ثبات خواهد بود و بر عکس ، برخی دیگری از ناظران و استراتیژست ها بر این باورند که امکان آن وجود دارد که  رهبران چین ، آنگاه که حالات منطه ئی و جهانی را به نفع خود ارزیابی کنند ، سیاست خارجی تهاجمی را درپیش خواهند گرفت (30) .
هند و پاکستان هردو، نوع متفاوت روابط با امریکا دارند ، رابطه های هند و امریکا بر  همگرائی دیمو کراسی های هردو ملت و نگاه مشابۀ به ارزش های جهانی شکل گرفته اند ، در حالیکه روابط امریکا و پاکستان بر اساس جئو پولتیک منطقه ابتناء دارد و نقش پاکستان در این روابط نقش ثانوی است و یا بهتر است بگو.یم که پاکستان باوجود  فرازو نشیب و تنش های مؤقتی در روابط خود با امریکا ارزش قابل وصف قائل است و در توجیه تنش ها همیشه آن زبان دپلوماتیک را بکار می گیرد که تنش زدائی کند .
بسیار واضح و آشکار است که ممانعت امریکا در برقراری روابط اقتصادی هند و ایران و توسعۀ پروژۀ استراتیژیک بندر چابهار در اتصال آسیای مرکزی و افغانستان به بحیرۀ عرب ، با قهر قابل اغماض و چشم پوشی در مورد هند همراه است و هم چنان هند به حیث نمایانترین مظهر دیمو کراسی در جهان برای خود مشروع می داند که در جهت کسب منفعت اقتصادی با ایران همکاری های دوجانبه داشته باشد و باز هم همین هند همراه با موضعگیری های غرب در برابر ایران ، برضد ایران در آزانس بین المللی انرژی اتمی رأی می دهد (31) و( 32 ) و ( 33 ) همانگونه  دانسته می شود که هند به سیستم دفاع موشکی در لهستان توافق داشت که یکی از اهداف احتمالی آن ایران ذکر شده بود ، و اما وقتی که پاکستان برای رفع نیاز انرژی قرارداد گاز را با ایران می خواهد طی کند با اخطار تحریم های اقتصادی امریکا مواجه می شود.
چیزی دیگری که در مورد همکاری های اقتصادی هند و ایران و توسعۀ و انکشاف تخنیکی و اوپراتیفی بندر چابهار در اجندای همکاری اقتصادی هند و ایران ، اهمیت بسزا دارد و خیلی اساسی است این است که پارتنر یا شریک هند یعنی ایران با دو مشکل اساسی روبرو است و ان دو مشکل عبارتند از مشکل داخلی و مشکل خارجی.
در مشکل خارجی ، قامت اقتصاد ایران را تحریم های امریکا و غرب ، خم کرده و تا زمانیکه تفاهم ایران بر سر نیروگاه های اتمی اش با غرب صورت نگیرد ، ایران بازیگر قابل اعتماد در منطقه نخواهد بود و هند هم نگران این نقطه است.
مشکل داخلی ایران که بر توسعه و انکشاف بندر استراتیژیک چابهار اثرات ناگوار دار عبارت از این است که رژیم ایران یک رژیم اخوندی مبتنی بر فقه رادیکال  شیعه است که نسبت به اهل سنت و دیگر اندیشان دینی و سیاسی اعمال خشونت می کند  و زندان های ایران  و جوخه های اعدام در ایران شاهد و گواه این خشونت ها اند و قیمت آزاد زیستن  در ایران بهای سر دارد ، این باعث می شود که برخی از  اهل سنت با تشکلات رادیکال و مسلحانه ساحۀ وسیعی از مناطق سنی نشین ایران  را عرصۀ ظهور شان سازند بخصوص ساحۀ سیستان و بلوچستان ایران که شاهد این نوع تشکلات نظامی اند و این می تواند که راه های مواصلاتی بندر چابهار را مورد تاخت و تاز های مسلحانۀ شان قرار دهند و این راه ها را که به بندر چابهار وصل می شوند ناامن سازند و خطرناکتر زمانی خواهد بود که طالبان افغانی در این تشکلات نفوذ کنند و این تشکلات مسلحانه را به نفع اجندا های خود بکار گیرند ( 34 ) .
انکشاف بندر چابهار بسته به این دو امر است که ایران با غرب به تفاهم برسد و آزادی مذاهب را به رسمیت بشناسد   را تحمل و برداشت کند تا در آزادی دیگر اندیشان دینی  و سیاسی  ، راه های بروز خشونت مذهبی خشکانیده شود تا شگوفائی بندر چابهار هم رونق یابد.
اجندا های اقتصادی پاکستان که بر سیاست رقابت خصمانه با هند طراحی شده اند و مبنای  روابط استراتیژیک  و اقتصادی شکل گرفته در مناسبت های با بندر استراتیژیک گوادر و بندر استراتیژیک چابهار، پاکستان با حرص و آز بیشتر به فکر کسب منافع بیشتر و موقیعت بهتر است بدون آنکه به آزادی و منافع ملی افغانها باندیشد .
با مطالعۀ مناسبات اقتصادی منطقه در ارتباط با بندر استراتیژیک گوادر و بندر استراتیژیک چابهار و سیاست های شکل گرفته در بستر سیاست جهانی ، این نکته هویدا و آشکار است که عمل کرد پراگماتیبک یک امر بدیهی است و اجندا های سیاسی  ممالک  منطقه با ظرفیت های اقتصادی و دارا بودن قدرت عمل  ، با وجود تفاوت ها و اختلافات سیاسی همگرائی های اقتصادی را نیز بروز میدهند و در عمل آنرا تحقق داده اند .
اما به هر صورت رابطۀ افغانستان و پاکستان و افغانستان از دیدگان حریص و آزمند پاکستان داستان طویلی است که تشریح و توضیح آنرا به بعد مؤکول می کنیم انشاءالله. 
منابع:


Filed under: by: عبدالبصیر صهیب صدیقی


صلح و امنیت در افغانستان ،  پارادوکس در سیاست  پاکستان


نویسنده : عبدالبصیر صهیب صدیقی
‏سه شنبه‏، 2013‏/10‏/29
Ten years of U.S. aid to Pakistan and the   post-OBL scenario
Author :Mahrukh Khan
 The writer is Research Fellow, Institute of Strategic Studies Islamabad
عنوان { صلح و امنیت در افغانستان ، پارادوکس در سیاست پاکستان } بر اساس  ارائۀ معلومات مقالۀ فوق الذکر است که ماه رخ خان نویسندۀ آن است و بنا ء به نیاز شکل گیری مستند عنوان { صلح در افغانستان ، پارادوکس در سیاست پاکستان } سیر کمک های امریکا به پاکستان  به طور مستقیم از مقالۀ ماه رخ خان تحت عنوان فوق الذکر موجود در ویبسایت انستتیوت مطالعات استراتیژیک اسلام آباد ، ترجمه شده است و در اخیر لازم و ضروری به نظر می آید که  منابع مورد استفادۀ ماه رخ خان در شکل دهی عنوان فق الذکر نیز ذکر شوند تا علاقه مندان با دسترسی به آن منابع تدقبق بیشتر نمایند. .

این جستار نشان دهندۀ شرایطی است که چگونه پاکستان از آن ها  منافع خود را در نظر داشته و دارد و با استفاده از آن شرایط اجندای هژمونیک خود را در قبال افغانستان ترتیب می دهد تا با اعمال عمق ستراتیژیک اش در افغانستان به منافع و منابع سرشار اقتصادی برسد و به عنوان یک قدرت منطقه ئی که بتواند نسبت به هند پیشی گیرد و  در جیوپالتیک منطقه قدرت مهم محسوب شود عرض اندام کند یعنی اینکه پاکستان باکی ندارد که همسایگی را بر اساس منفعت های جاه طلبانۀ اش  تعریف کند.
این جستار ارائۀ شناخت پاکستان بر اساس وقایع مهم تاریخ و موضعگیری های پاکستان است تا با درک و فهم آن بتوانیم که از پاکستان شناخت دقیق داشته باشیم و هم زمینۀ باشد که سیاست مداران افغان با درک آن سیاست خارجی افغانستان را در پرتو مسلمات تاریخی و جیو پولیتیک منطقه  صورت بندی کنند و بر منافع ملی افغانستان در جوکات یک سیاست متعادل و اخلاقی ترکیز کنند ، سیاستی که صلح و همزیستی مسالمت آمیز منطقوی و جهانی را در برداشته باشد .
برای درک و فهم خوبتر و بیشتر این جستار لازم می دانم که دو اصطلاح جیو پولتیک و جیو ستراتیژیک را به طور مقدماتی توضیح و تشریح شوند.
هارت لند و ریم  لند  (1) دو اصطلاحی اند که در این  رابطه بر آن ها باید ترزکیز صورت گیرد.
سر هالفورد مکندر2) جغرافیا دان انگلیسی اساس گذار در هردو بخش یعنی جیو پولیتیک { مطالعۀ رابطۀ جغرافیه و قدرت سیاسی } و جیوستراتیژیک { مطالعۀ رابطه بین جغرافیه و ستراتیژی نظامی } است .
هالفورد مکندر به اساس وضع تئوری هارت لند مشهور است که در سال 1904 آنرا ابراز داشت.
بطور خلاصه تئوری هرت لند زمین را به سه ناحیه تقسیم می کند که عبارتند از :
1 ـ جهان جزایر که متشکل از اروپا ، آسیا و افریقا یعنی بزرگترین قاره ها ، پرجمعیعت ترین قاره ها و غنی ترین منابع در روی زمین ، اند که به هم پیوسته و مرتبط می باشند.
2 ـ جزایر دور از ساحل مانند جزایر بریطانیا و جزایر جاپان.
3 ـ جزایر دور افتاده که مکندر از ان ها به قاره های امریکای شمالی ، امریکای جنوبی و استرالیا اشاره دارد.
هارت لند (3) یا منطقۀ محوری " اوراسیا " است که بطور تقریبی مشابه به روسیه است به جزء ساحۀ شرق دور ان.
مکندر جهان جزایر و جزایر دور از ساحل را به عنوان " هلال درونی " و تمام زمین های باقی مانده را به عنوان " هلال بیرونی " نام گذاری کرد.
بر اساس تئوری مکندر ، کنترول بر منابع هارت لند ، امکان فتح جهان جزایر بخصوص " هلال درونی " را فراهم می آورد که 50% حاکمیت بر جهان را ممکن و میسر می سازد .
صورت بندی دقیق تئوری هارت لند  چنین بیان می شود:
1 ـ کسی که بر اروپای شرقی فرمانروائی و حاکمیت داشته باشد بر هارت لند هم فرمان روا است.
2 ـ کسی که بر  هارت لند فرمانروائی داشته باشد بر جهان جزایر نیز حکم و فرمان می راند.
3 ـ کسی که فرمانروای جهان جزایر باشد فرمان روای جهان نیز است.
در سال 1942 نیکولاس سپایکمن (4) ستراتیژیست معروف استراتیژی ایالات متحدۀ امریکا را تدوین و نشر کرد که ترکیبی از تئوری هالفورد مکندر و الفرد تایر ماهان (5) است و این تئوری بنام تئوری ریم لند (6) یاد شد.
در این تئوری ، سپایکمن  " هلال درونی " بر اساس تئوری مکندر را به نام ریم لند نامگذاری کرد که به راستی منطقۀ محوری است و به اساس تئوری ماهان  و دریافت هایش دارای منابع سرشار نسبت به هارت لند و بر اساس تئوری ماهان منطقۀ " بحث بر انگیز " است که مطمع نظر هارت لند و قدرت های دریائی می باشد و بر همین اساس در تئوری ریم لند به قدرت های دریائی اهمیت بیشتری داده شده است.
و تئوری مکندر  اهمیت بیشتر به راه آهن داده است.
نتایج تئوری سپایکمن قرار اتی اند:
1 ـ هرکه ریم لند  را کنترول کند ، اروسیا  را تحت فرمان دارد.
2 ـ هرکه اروسیا را تحت فرمان داشته باشد ، تصمیمش بر جهان نافذ است.
با فهم این تئوری ها در می یبابیم که خلیج فارس و و شش مملکت در دامن سواحل آن مرکز ریم لند  محسوب می گردند و حاکمیت بر این منطقۀ محوری و حساس تظمین کنندۀ نفوذ و حاکمیت بر جهان است و از این جهت است که سالیان دراز نقطۀ حساس در سیاست ، تجارت و لشکر کشی ها مطرح بوده است و اهمیت کنونی آن نیز غیر قابل انکار است.
و حال در پرتو تئوری های هارت لند و ریم لند  بهتر می توانیم که سیاست های پاکستان را بشناسیم و آنرا با دقت ارزیابی کنیم چون پاکستان نزدیکترین مملکت به خلیج فارس است و می خواهد که با در نظر داشت شرایط جهانی منافع اش را دست و پا کند و در تلاش آن است که قدرت مطرح در منطقه باشدو اثرات سیاست هژمونسیتی آن به مقایسۀ هند مشهود و محسوس باشد.
حال برمی گردیم به اصل بحث طوریکه عنوان اقتضای آنرا دارد.
بعد از تشکل و استقرار پاکستان در سال 1947 در جغرافیای آسیای جنوبی ، تلاش هایش بر دو نقطۀ اساسی در سیاست خارجی متمرکز شد که عبارتند از :
1 ـ اقدامات سیاسی و نظامی بر ضد هژمونی هندوستان ( حفظ بلانس نظامی و اقتصادی ).
2 ـ احراز موقیعت خط مقدم سیاست ممانعت کنندۀ نفوذ کمونیزم اتحاد جماهیر شوروی سابق به طرف آب های کرم و یا ریم لند.
این دو مورد ستون های اصلی سیاست خارجی پاکستان را صورت بندی کردند و شکل دادند و بر اساس این دو اصل در سیاست خارجی پاکستان ، زمینۀ همدستی و همکاری های استراتیژیک را براساس جیوپولیتیک و جیوستراتیژیک  با ایالت متحدۀ امریکا مساعد ساخت زیراکه ایالات متحدۀ امریکا نیز در پی متحد باور مند در منطقه بود.
بعد از آنکه در سال 1955 در زمان خسرچف، با سفر بولگانین وزیر خارجۀ اتحاد جماهیر شوروی سابق به هند و کابل ، کشمیر به نفع هندوستان و پشتونستان به نفع افغانستان ، در سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی سابق تثبیت و برجسته شد، روابط دوستانۀ پاکستان و ایالات متحدۀ امریکا پیشرفت شایان و قابل توجه کرد .
اندازه و مقدار کمک ها و مساعدت های امریکا در سال 1962 به پاکستان به حد بالائی خود رسید چون پاکستان در این زمان به عضویت پیمان های دفاعی جنوب شرق آسیا " سیتو (7)" و سازمان پیمان مرکزی " سنتو (8)" نائل آمده بود.
این کمک ها با خروج پاکستان از این پیمان ها به مدارج پائینی تنزل کردند و همچنان تاریخ سیاسی و اقتصادی پاکستان یک تنزل دیگر کمک ها و مساعدت های امریکا را در 1970 نشان میدهد و آن زمانیکه پاکستان تطبیق پروگرام اتمی اش را آغاز کرد تا در برابر نیروی اتمی هندوستان پاسخ نظامی باشد.
ادارۀ جیمی کارتر با وضع تحریم ها ، کمک های نظامی و اقتصادی را بر پاکستان قطع کرد، اما در سال 1980 با تجاوز اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان ، بار دیگر چون سالهای بعد از 1962 شاهد شگوفائی روابط استراتیژیک امریکا و پاکستان  بر اساس جیوپولیتیک منطقه هستیم یعنی سال 1980 سالی است که حضور نیرو های ارتش سرخ و قوای مسلح اشغالگر اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان  در حال تکمیل قرارداشت  و مصروف اجندای تطبیق سیاست سلطه جویانه و اشغالگرانه بود تا از سقوط حاکمیت حزب مزدور حزب دیموکراتیک خلق چون یزک استکبار و استعمار شرقی ،  بدست پرتوان مجاهدین، جلوگیری کند و تا مقاومت استقلال خواهانۀ مردم مسلمان و آزادۀ افغانستان را در برابر حاکیت نامشروع حزب دیموکراتیک خلق درهم شکند و سیاست خارجی خود را بدون مزاحمت جدی ، به پیش برد تا به آب های گرم و به ریم لند دسترسی یابد و این تهدید جدی نفوذ  سیاسی و اقتصادی غرب محسوب شد.
وقتیکه با استقرار طیاره های میگ27 روسی در میدان هوائی شنیندند که در یک دور 700 میل دور پرواز داشتند که در فاضلۀ 500 میلی تنگۀ هرمز که مرکز ریم لند محسوب می گردد ، قرار دارد و ساحل مکران که 300 میل فاصله با تنگۀ هرمز دارد ، هم تنگۀ هرمز و هم ساحل مکران با پوشش فضائی  طیاره های میگ 27 تحت نهدید قرارمی گیرند این نشان از پیشروی کمونیزم توسعه طلب شرق داشت و در واقع چلنج آشکار در برابر غرب بود.
اینجا بود که لشکر کشی ارتش سرخ زمینه های نزدیکی استراتیژیک پاکستان و امریکا را مهیا و عملی ساخت و در تفاهم های استراتیزیک دست دوستی همدیگر را باردیگر فشار دادند تا ارتش سرخ را به سرحدات قبلی عقب رانند..
بنابراین امریکا کمک ها و مساعدت های فروان نظامی را به پاکستان جاری ساخت .
ادارۀ جیمی کارتر در آغاز مبلغ 400$ ملیون دالر به پاکستان کمک کرد که از طرف رئیس جمهوری پاکستان جنرال ضیاالحق رد شد و آنرا پینت یا موم پلی نام گذاشت .
به تعقیب آن آدارۀ ریگان 3.2$ بلیون دالر مساعدت و کمک به پاکستان تهیه دید  و این مساعدت حاکی از آن بود که پاکستان متحد قابل اعتماد امریکا در برابر لشکر کشی روسها به افغانستان است.
بعد از خروج روسها از افغانستان و در پی آن سقوط رژیم دست نشاندۀ استعمار روسی { داکتر نجیب } بار دگر روابط امریکا و پاکستان به سردی گرائید و آن رنگ و شدتی را که در زمان حاکمیت حزب دیموکراتیک و حضور ارتش سرخ در افغانستان داشت ، بعد از خروج عساکر اشغالگر شوروی خیلی کمرنگ و بی رمق شد.
دیگر امریکا و پاکستان همچو گذشته متحد و شریک همدیگر نبودند، امریکا از دور نظاره گر حالات و حوادث در افغانستان و پاکستان بود و بخصوص از سیاست فعال در مورد افغانستان کناره گیری کرد.
پس از سقوط رژیم دست نشاندۀ روسها در افغانستان ، مجاهدین افغان برای تشکیل یک دولت مقتدر به تفاهم نرسیدند و بر اساس سلیقه های شخصی و فردی و درسطح گروپ ها با شدت بخشیدن نائرۀ جنگ در جهت امتیاز خواهی های
زورگویانه از دولت جدیدالتأسیس مجاهدین ، برای حاکمیت دولت مشروع  مجاهدین مزاحمت های جدی بوجود آوردند.  و این سبب شد که  دست نیمه پنهان پاکستان در سیاست افغانستان با مداخله گری های از قبل برنامه ریزی شده مؤثریت داشته باشد و سد راه تفاهم سرتاسری بین مجاهدین در ایجاد یک حکومت مقتدر باشد و این زمانی است که امریکا نظاره گر حوادث و حالات دو کشور همسایه یعنی افغانستان و پاکستان است و پاکستان حالا طمع حرص و آز را به طرف آسیای مرکزی دوخته تا از طریق افغانستان به آسیای میانه نفوذ کند و موانع سیاسی و نظامی سیاست اقتصادی خود را در افغانستان باید از سر راه بردارد و این را می توان که با سرد شدن و رنگ باختگی روابط امریکا و پاکستان ؛ مداخله پاکستان را در امور داخلی  در افغانستان ،  نوعی { سیاست جبران اقتصادی } نام نهاد.
نظاره گری های سیاست غیر فعال امریکا و مداخلات پاکستان و ایران در امور افغانستان و عدم شکل گیری تفاهم بین مجاهدین در جهت ارائۀ یک دولت فعال و مقتدر و عاری از درگیری های مسلحانه سبب شدند که طالبان ،  حرکتی مسلحانۀ که بر ضد دولت جدید التأسیس مجاهدین، تحت شعار دین و مذهب ادر عرصۀ سیاسی و نظامی ظهور کردو در خط سیاست خارجی  پاکستان در منمطقه عیار شد و در سال 1996 حاکمیت زورگویانۀ و پرو پاکستانی را برمردم افغانستان تحمیل کرد جون پاکستان در تشکل و تمویل طالبان بر ضد حکومت مجاهدین رول اساسی را داشت و بخش اساسی سیاست خارجی پاکستان محسوب می شدند زیرا قدرت مسلحانۀ مؤثری بود که { سیاست جبران اقتصادی } و یا { سیاست عمق ستراتیژیک } پاکستان بوسیلۀ طالبان قابل تحقق و اجراء بود و هنوزهم این سیاست به رنگ خون ریزی ها و ویرانی ها نوشته شده و تازه می گردد.
جالب آن است که بعد از خروج ارتش سرخ اشغالگر شوروی از افغانستان ، امریکا تحریم های مجدد را تحت ترمیم پرسلرآمندمنت (9) وضع کرد که ترمیم گلن 10) و ترمیم سیمنگتون (11) و بلاخره ترمیم های دیموکراسی (12) را در پی داشت.
11 سپتامبر 2001 زمانی است که بی اعتمادی امریکا نسبت به پاکستان به اوج خود رسید و روابط تاریخی دو کشور به بیشترین درجۀ از تنزل رسید و این بد ترین شرایط سیاسی پاکستان بود که پاکستان در آن بسر می برد.
تلاش امریکا به سرنگون ساختن حاکمیت طالبان با راه اندازی ائتلاف بین المللی متمرکز شد و جواز استعمال نیرو برضد حاکمیت طالبان در ظرف 24 ساعت بر اساس قطعه نامۀ شوری امنیت به رسمیت رسید و ارتیکل 5 اولین بار مورد استناد پیمان ناتو قرارگرفت  که کسب جواز مامؤریت نظامی در خارج از ساحۀ فعالیت پیمان ناتو بود.
جنگ بر ضد تروریزم و مامرریت نظامی پیمان ناتو در افغانستان بار دیگر اهمیت جیوپالیتیک و جیوستراتیژیک پاکستان را برجسته و بارز ساخت و از نظر امریکا ضروری به نظر می آمد تا حمایت پاکستان را جلب کند که داخل افغانستان قوت هایش را بفرستد.
حمایت های لوزستیکی و قریب ترین میدان های هوائی و فضای پرواز ضرورت های اشد حضور نیروهای پیمان ناتو
در مامرریت جنگ برضد تروریزم در افغانستان بود و پاکستان مساعد ترین کشور های نزدیک به افغانستان در راستای  براورده شدن این ضرورت های مهم و اساسی به پیمان ناتو بود و این امر سبب شد که پاکستان بار دگر جایگاه استراتیژیک در سیاست خارجی و نظامی امریکا را بدست آورد و این بار سفیر ایالات متحدۀ امریکا در پاکستان ویندی چمبرلین (13) این زمینه را به پاکستان مساعد ساخت و پاکستان هم دوباره مطرح شدنش را به عنوان متحد امریکا در جنگ برضد تروریزم آرزو داشت زیرا به پاکستان این سیگنال هم داده شده بود که اگر در جنگ بر ضد تروریزم با امریکا همراهی و همکاری نکند شمولیت پاکستان در لیست دولت های تمویل کنندۀ تروریزم نتیجۀ محتوم خواهد بود.
پاکستان که همیشه در پی منافع خود است ، شرایط موجود را به نفع خود ارزیابی کرد و چون می دانست که در همراهی و معیت امریکا بودن ، بعد از مصر  کمک های سرشار و عظیمی را از امریکا دریافت خواهد کرد که باز شدن حساب و کتاب این کمک ها پس از فاقه کشی های مداوم پاکستان اشتهایش را به نحو خوب ارضا کند. .     
در وهلۀ اول همکاری و خدمات پاکستان با پیمان ناتو تحت پیمان و. مؤفقتنامۀ { ای. سی. اس . ای } (14) صورت بندی شد که ظبق این پیمان پاکستان عهده دار تهیۀ لوژستیک ، مواد سوخت رسانی ، غذا ، دوا و تأمین ارتباطات به قوت های پیمان ناتو در افغانستان شد.
این پیمان یا مؤافقت نامۀ متذکره یک مؤافقتنامۀ امتحانی و آزمایشی بودکه بعد ها به صورت رسمی تحت مؤافقت نامۀ { او ـ ای ـ ایف } مطرح شد که باردیگر برای مؤافقت نامه های وسیع و گسترده از طرف دیپارتمنت دولتی و دفاعی امریکا به پاکستان پیشنهاد شد(15).
طبق این مؤافقتانه ، پاکستان 5 میدان هوائی همراه با 4 ملیون لیتر مواد سوخت روزانه، ایجاد فضای پرواز برای طیاره های امریکائی جهت مامؤریت های نظامی در افغانستان و فراهم سازی تسهیلات دریائی برای کشتی های امریکائی را عهده دار شد.
این مؤافقت نامه ها نشان می دهد که پاکستان بار دگر در سیاست خارجی و نظامی امریکا جایگاه مهم را احراز می کند که عبارت است از خط مقدم در جنگ بر ضد تروریزم، همان طور که خط مقدم بر ضد کمونیزم روسی در سالهای جنگ سرد تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بودو این متحد پیمان ناتو یعنی پاکستان ، خارج از تشکیلات پیمان ناتو
است که کمک های هنگفت از امریکا دریافت میدارد .
با دید و نگاه دقیق درمی یابیم که پاکستان در تلاش رسیدن به موقیعت های اقتصادی بهتر بر پایۀ سیاست جبران اقتصادی یا عمق استراتیژیک در افغانستان است ، پاکستان می داند که در ائنده اقبال دریافت کمک های امریکا را آن چنان که بود ندارد ،  باید کاری کند که از امکانات اقتصادی آسیای مرکزی برخوردار شود و  این آرزو را وقتی می تواند  جامۀ عمل بپوشاند که سیاست هژمونیک خود را بر افغانستان مسلط سازد و  یگانه راه تحقق این هژمونی به  قدرت رسانیدن طالبان و یا حد اقل شمولیت طالبان در قدرت سیاسی افغانستان است زیراکه طالبان در بستر سیاست خارجی پاکستان زاده شده اند و پاکستان می تواند از طریق آن ها به اهداف اقتصادی خود در منطقه برسد.
تلاش پاکستان در سیاست خارجی اش  همیشه این بوده است که بین طالبان و سازمان تروریستی القاعده تفکیک قائل شود و ذهنیت جهانیان را نیز به قبول آن فراخواند و این تحرک سیاسی را گرچه تا حدی در ذهنیت جهان جا انداخته است در حالیکه اثبات آن به پاکستان خیلی دشوار است چون که پاکستان مقر شوری کویته که ارگان مرکزی طالبان است  که اکثر فعالیت های تروریستی را در افغانستان سازمان دهی می کند  و این مسئله غیر قابل انکار است هم چنان از اسامه رهبر سازمان تروریستی القاعده در ابیت آباد مهمانداری می کرد که در ماه می 2011 توسط کامندو های مخصوص امریکا به قتل رسید.
بر اساس همین تفکیک ظاهری و عوام فریبانه ، پاکستان با یک دست در پای عهد نامه های جنگ بر ضد تروریزم امضاء می کند و با دست دیگر طالب پروری را در سیاست خارجی اش پیشه می کند و آئندۀ های خود را  در خواب های تسلط بر منابع اقتصادی آسیای مرکزی راحت احساس می کند و چشم امید به تحقق سیاست جبران اقتصادی و یا عمق استراتیژیک در افغانستان دوخته است. این از نظر پاکستان باکی ندارد که ابعاد اعمال این سیاست در شکل و فورم جنگ های خانه برانداز و خانمان سوز چقدر وسیع است و تا چه اندازه زندگی انسانهای این خطه و مرزوبوم را در رهگذار دود و آتش انفجار قرار داده است.
آری پاکستان طبق مؤافقتنامه های دریافت کمک های امریکا ، خود را با شک و تردید های جهانی در یک چهرۀ ضد تروریزم تثبیت کرد تا امکان این فراهم آید که لانه های تروریزم در وزیر ستان شمالی و جنوبی بوسیلۀ قوت های پیمان ناتو درهم کوبیده شوند.
دوبر سه حصه از کمک ها و مساعدت های زیاده از 30 بلیون دالری امریکا به پاکستان که از سال 1948 اغاز شده اند و نیمی از این کمک ها ، کمک های نظامی بوده اند ، بر اساس مؤافقت نامه  های بعد از 11.9.2001 بین امریکا و پاکستان در ظرف سالهای 2002 ـ 2010  بوده اند یعنی اینکه بعد از 11.9.2001 میزان کمک های امریکا به پاکستان افزایش قابل ملاحظۀ را نشان میدهد .
بعد از 11.9.2001 ، 3 سال اول کمک امریکا به پاکستان بالغ بر 1$ بلیون دالر بود و 1$ بلیون دالر را هم امریکا به شکل قرضه به پاکستان ارزانی داشت .
در جون 2003 امریکا 3 بلیون$ کمک را به پاکستان اعلام داشت که آغاز آن از 2004 ذکر گردید .
برای 5 سال آئنده مقدار مساوی کمک های امریکا در ساحۀ اقتصادی و امنیتی پاکستان  تنظیم شد.
این کمک ها شامل یک چک 600 ملیون $ برای مقابله با حالات عاجل در نظر گرفته شد.
امریکا در این جنگ بر ضد تروریزم ، پرداخت مصارف لوژیستیکی و اشتراک مصارف جنگی مشترکین خود را در حمایت عملیات های جنگی امریکا آغاز کرد ، در دسیمبر 2001 کانگرس امریکا { دیفنس ایمرجنسی ریسپانس فند(16)} را تصویب کرد که این به عنوان پرداخت مصارف بود به مملکتی چون پاکستان برای حمایت لوژیستیکی و حمایت نظامی عملیات های جنگی امریکا بر ضد تروریزم.
این کمک بنام { سی ، اس ، ایف 17 } پروگرام تمویل مأموریت نظامی در خارج ، پلان انکشاف امنیتی عملیات نظامی برای حفاظت صلح ، تعلیم و تربیه و مبارزه برضد مواد مخدر یاد شده است.

U.S. CSF Reimbursements to Pakistan, October 2001 through June 2007

U.S. CSF Reimbursements U.S. Dollars [in millions]
October-December. 2001 $300
January-December. 2002 $847
January-December.2003 $753
January-December.2004 $1,221
January-December.2005 $915
January-December.2006 $1,070
 Source: GAO analysis of Defence Oversight documentation.



پرداخت مصارف به پاکستان در جنگ بر ضد تروریزم بر اساس اسناد مصارف صورت گرفته تنظیم شد که از طریق سفارت امریکا باید برسی شود به { سنت کام } (18) فرستادئه شود که از طریق سنتکام به وزارت دفاع  امریکا جهت اجرای پرداخت واصل شود.
باید خاطر نشان کرد که فند مصوبۀ کانگرس امریکا  به پاکستان تا سال 2008 بدون کنترول محاسباتی استمرار داشت.
کمک { سی، اس ، ایف } پرداختی خوبی به مصارف نظامی پاکستان بود که شامل قوۀ بحری و هوائی پاکستان نیز می شد ، یعنی قوت های که مأموریت های نظامی غیر جنگی در کنار نیرو های ناتو اجراء می کردند.
دو بر سه کمک و مساعدت امریکا از 2002 تا 2010  { 13.3 بلیون $ } حمایت های برای بهتر سازی امنیت در پاکستان بود که از آن حدود 9.4 بلیون $ از طرف وزارت دفاع امریکا هزینه شد.
مساعدت های اقتصادی امریکا به پاکستان از سال 2002 تا سال 20010 بالغ بر 6.5 بلیون $ را نشان می دهد.
در ماه مارچ 2009 پرزیدنت اوباما استراتیژی جدیدی را در مورد افغانستان و پاکستان اعلام داشت و این استرایژی جدید اوباما ، کمک های امریکا را به انکشاف اقتصادی پاکستان دربر داشت.
پاکستان بر اساس پیشنهاد پنتاگون و تصویب بعدی کانگرس امریکا ، دریافت کنندۀ کمک تحت نام { پی ، سی ، ایف }(19)  هم بوده است که بعد ها این کمک تحت نام { پی سی سی ایف } (20) تغییر نام داد، این کمک برای تجهیز سهم مستقیم نیرو های نظامی عملیاتی پاکستان برضد اکسترمیست های مسلح در داخل سرحدات پاکستان بود که شامل آموزش نظامی برای ایجاد امنیت هم می شد ، بخصوص در نواحی سرحدی بین پاکستان و افغانستان.
پاکستان در راستای دریافت کمک ها از امریکا ، تحت نام { ایف ام  ایف }(21) هم کمک دریافت داشته است که بالغ بر 2.11 بلیون $ تحت این نام کمک به پاکستان رقم خورده است و از این کمک ، مبلغ 1.86 بلیون $ به تجهیزات نظامی و اموزش نیرو های نظامی پاکستان اختصاص داده شد.
برعلاوه ، پاکستان غیر از کمک های امریکا ، از جاهای دیگر نیز کمک ها دریافت کرد که حسب آتی اند:
1 ـ  بانک جهانی  { کمک بالغ بر 1.7 بلیون $ }
2 ـ بانک انکشاف آسیائی { 1.9 بلیون $ } تا 2008 و سالانه 1.5 بلیون $.
3 ـ دیپارتمنت انکشاف بین المللی انگلستان { 250 ملیون $ } در سال.
بعد از 2001 اکثر کمک های امریکا زیاده تر از 20 بلیون $ به پاکستان اختصاص به ساحۀ نظامی داده شد که نسبت به  ساحه های دیگر تفاوت را نشان میدهد بر این اساس ظرفیت پارتنرشیپ پاکستان با امریکا بالا برده شد و 7.5 بلیون دالر که ظرف زمانی 5 سال را در بر می گرفت ، سا حه های غیر نظامی را تحت پوشش گرفت که عبارتند از تقویۀ ساختار های دیموکراتیک، در ساحۀ اقتصادی ، آزادی ، سرمایه گذاری ، ساحۀ زنان و اطفال و نواحی متأثر شده.
اختفای اسامه بن لادن در ایبیت آباد در منطقه و شهرک نظامیان و افسران پاکستانی و بعد کشته شدن اسامه بن لادن توسط نیرو های مخصوص امریکائی در 02.05.2011 ، بر کمک های امریکا به پاکستان اثرات ناتگوار و منفی ایجاد کرد و با دو ترمیم یا آمندمنت مجلس نمایندگان امریکا ، تنقیص قابل ملاحظه در کمک های امریکا به پاکستان اعمال شد.
ترمیم اول قطع 1 بلیون $ کمک امریکا به پاکستان است که از بودیجۀ کمک به  شرکای جنگ برضد ترورزیم به پاکستان پرداخت می شد.
ترمیم دوم هم قطع 1 بلیون $ را رقم زد و این کمک و مساعدتی به پاکستان بود که برای تلاش هایش در جهت عقیم ساختن فعالیت گروه های مسلح داخلی ضد دولت پاکستان ، از طرف امریکا پرداخت می شد.
در سال مالی 2012 مطابق تعامل امریکا ، امریکا 1.9 بلیون $ را به ترقی ، امنیت ، تقویۀ نهاد های دیموکراتیک و رفاه پاکستان ، تخصیص داد که فوکس این مورد کمک امریکا بر انرژی ،  انکشاف اقتصادی ، زراعت و مشمول صحت و تعلیم و تربیه بود تا دولت داری بهتر و حسابگر با طرفیت های کاری بلند در پاکستان تقویه شود.
هم چنان 45 ملیون دالر برای حمایت زیرساخت های پرداخته شد که سلامت و امنیت اتباع خارجی و دیپلومات های امریکائی را ضمانت میکرد.و همینگونه برای حمایت پروگرام تبادلۀ اموزشی و کلتوری به شکل یک پل درنظر گرفته شد.
در سال مالی 2012 ، در ساحۀ نظامی ، کمک امریکا به پاکستان 1.1 بلیون $ رقم زده شد تا ظرفیت و توان پاکستان برای امحای کروه های مسلح ضد دولت بلند برده شود که صرف این مورد کمک به تجهیز و اموزش نیرو های امنیتی پاکستان مد نظر گرفته شده بود تا پاکستان توان و کفایت آنرا داشته باشد که با محو فعالیت های گروه های مسلح ضد دولت در داخل پاکستان به طرف ثبات دایمی حرکت با کفایت داشته باشد که در این مورد امنیت افغانستان هم مدنظر بود.
استنتاج تحلیلی و آنالیتیک :
طوریکه از سیر کمک های امریکا به پاکستان قابل دریافت است این است که پاکستان هم در زمان سیاست فعال اتحاد جماهیر شوروی حرکت به طرف جنوب و آب های گرم و یا پیشروی به طرف ریم لند و هم در زمان جنگ برضد تروریزم ، کمک های هنگفت و سر شاری را به لحاظ موقعیت جیو پولیتیک و جیوستراتیژیک منطقه  از امریکا دریافت کرد .
پس از خروج عساکر اتحاد شوروی در فبروری 1989 از افغانستان و در پی آن سقوط حاکمیت حزب دیموکراتیک خلق افغانستان  در ماه اپریل 1992 ، پاکستان در صدد تحقق منافع اقتصادی اش برآمد و امکانات تشکیل یک حاکمیت فراگیر ملی را در افغانستان به حد اقل رسانید و سیاست خارجی اش را با در نظرداشت منفعت های اقتصادی در آسیای مرکزی  عیار ساخت و آنرا اعمال کرد که در تهایت ، سیاست خارجی پاکستان  تشکل طالبان را در جهت تحقق سیاست هایش در منطقه  سازماندهی کرد و ثبوت این امر جنگ افروزی طالبان  در افغانستان  برضد دولت و ملت افغان است و همین طور فعالیت های دپلوماتیک خانم ملیحه لودین سفیر پاکستان در ایالات متحدۀ امریکا در سال 1996 در حمایت از طلبان از انظار پنهان نیست.
وقتیکه در زمان حاکمیت طالبان ،  افغانستان محیط امن برای سازمان القاعده شد و این تشکل تروریستی  با حضور اسامه بن لادن و دیگر اعضای ارشد رهبری القاعده  افغانستان را منزلگاه خود ساختند که بعد ها در سال 2001 حملات تروریستی را بر امریکا سازمان دهی کرند و امنیت جهان را به خطرات جدی مواجه ساختند ، بار دیگر موقعیت جیوپولیتیک و جیوستراتیژیک پاکستان از نظر غرب بارز شد و برجستگی پافت و غرب به این نتیجه رسید که باید سیاست خارجی پاکستان به نفع جنگ برضد تروریزم شکل و ساختار جدید بخود بگیرد تا از طریق دهلیز سیاست خارجی پاکستان  و کمک ها و مساعدت های امریکا به پاکستان  تسهیلات اساسی  در جنگ برضد تروریزم حاصل آید.
با درنظر داشت رابطه های پاکستان با طالبان ، همراهی پاکستان با برنامه های جنگ برضد تروریزم ، پا کستان را در موقیعت دشوار قرار داده بود ، اما سیاست مداران پاکستانی در این موقعیت دشوار پراگماتیک عمل کردند  ، با دست آشکار در پای عهد نامه های جنگ برضد تروریزم امضاء کردند و با دست پنهان در حمایت طالبان لحظۀ  را فرو گذار نکردند و در جواب به فشار های بین المللی این را تکرار می کردند که { طالبان مردم حرف نا شنو هستند} .
بعد از آنکه اسامه بن لادن در ایبت آباد در منزلش بوسیلۀ کماندو های مخصوص امریکا به قتل رسید ، رسوائی جدی به سیاستمداران پاکستانی را ببار آورد و روابط امریکائی ها با پاکستان به ترشروئی گرائید که بلاخره سفر آخیر نواز شریف به امریکا و ملاقات نامبرده با بارک اوباما رئیس جمهوری امریکا بتاریخ 23.10.2013 تاحدی  روابط دوکشور بهبود بخشیده شد.
چیزی که واضح و آشکار است این است که پاکستان  با وجود دریافت کمک های هنگفت   پیمان ناتو و امریکا ، اقداماتش بر ضد تروریزم در حد صفر تقرب کرده است  ، تا هنوز تروریزم بین الملی که طالبان نیز جزء آن محسوب می گردد  هم  از مردم افغانستان و هم  از مردم پاکستان قربانی می گیرد و زندگی را به کام  مردم شریف و نجیب در هردو طرف خط دیورند تلخ کرده است. 
بنابر این ، با در نظرداشت سیاست های آشکار و پنهان پاکستان در منطقه و جهان به این نتیجه می رسیم که پاکستان گرفتار حرص و آزی است که برای بقایش این حرص و آز را ضرورت مبرم می داند و حمایت پنهان  پاکستان از گروه طالبان هم بر اساس منافع اقتصادی پاکستان در منطقه شکل گرفته است به این مفهوم که طالبان در سیاست خارجی پاکستان مطرح است و جزء سیاست خارجی پاکستان محسوب می شود تابه این وسیله پاکستان بتواند که بر اساس تئوری هارت لند و ریم لند و استفاده از منابع اقتصادی هردو هلال ، قدرت مؤثر در وصل راه های بحری و راه های آهن عرض اندام  کند..
و شایسته است که در این مقام ذکر کنیم که جنگ جاری در افغانستان که از طرف طالبان براه انداخته شده است   یک پدیدۀ دینی و مذهبی نیست ، این یک پدیدۀ اقتصادی است که کاذبانه ردای دین و مذهب را برتن کرده است .
پس با درک  اصل اقتصادی سیاست خارجی پاکستان و ماهیت ابزاری طالبان ، لازم است که سیاستمداران افغانستان بر اساس فاکت های محسوس و ملموس عمل کنند یعنی اینکه در بعد خارجی  دید و نگاه شانرا براین متمرکز کنند که معضلات منطقوی را با همسایه ها بخصوص با پاکستان بطور جدی مطرح سازند و راه های عملی و رفع بحران را که دامنگیر منطقه است  در حضور جامعۀ جهانی  بطور منطقی دریابند و بر منافع ملی افغانستان بر بنیاد همزیستی مسالمت آمیز ترکیز کنند و این  امر مستلزم یک سیاست خارجی شفاف است که بربنیاد روحیۀ ملی مردم شریف افغانستان ابتناء داشته باشد و هم جنان در بعد داخلی برای ریشه کن ساختن تفکر طالبانیزم ، وضع و اجرای قوانین و دولت داری شایسته به دور از فساد اداری  و اخلاقی است تا صلح و امنیت دوباره در افغانستان اعاده شود.
پایان 
 1 ـ معرفی اسماء و اصطلاحات ذکر شده در این جستار به حروف لاتین:  

 1- THE HEARTLAND AND RIMLAND THEORIES
2- Sir Halford Mackinder 1861-1947
3- HEARTLAND
4- Nicholas J. Spykman (1893-1943)
5- Alfred Thayer Mahan
6- Rimland Theory
7- the South East Asia Treaty Organization [SEATO]
8- the Central Treaty Organization [CENTO]
9- the Pressler Amendmen
10- the Glenn Amendment
11- the Symington Amendment
12-  the Democracy Sanctions
13-  the U.S. Ambassador Wendy Chamberlin
14- the Acquisition and Cross-Servicing Agreement [ACSA].
15-  Operation Enduring Freedom [OEF]
16- Defence Emergency Response Fund
17- Coalition Support Funds [CSF]
18-  CENTCOM
19- the Pakistan Counterinsurgency Fund [PCF]
20- the Pakistan Counterinsurgency Capability Fund [PCCF].
21-Foreign Military financing [FMF]

2 ـ منابع :

*      HISTORY 399B6—WORLD WAR II
(GEOSTRATEGY: THE HEARTLAND AND RIMLAND THEORIES)
*   Ten years of U.S. aid to Pakistan and the post-OBL scenario
Author : Mahrukh Khan
*   Personal Documents
3 ـ منابعی که ماه رخ خان به آنها استناد کرده است:

1.       In 1960 U.S. backed India in a war with China whereas Pakistan extended its assistance to China
2.       India in 1974 carried out underground tests of its nuclear device in order to develop its own nuclear capability. This automatically alarmed the military insecurities in Pakistan and in retaliation and in order to maintain deterrence in the region, Pakistan developed its own nuclear program. However, the attitude of the then U.S. administration was more lenient towards India as compared to Pakistan
3.        A. Z. Hilali, ―Costs and Benefits of Afghan War for Pakistan‖,http://www.khyber.org/publications/pdf/afghanwarcosts.pdf
4.       K. Alan Kronstadt, ―Pakistan – U.S. Relations‖, Congressional Research Service,
Issue Brief for Congress, January 28, 2005, http://www.fas.org/man/IB94041.pdf
5.       Issue Brief for Congress, January 28, 2005, http://www.fas.org/man/IB94041.pdf  Liam Collins, ―United States Diplomacy with Pakistan Following 9/11‖, May 16, 2008, http://wws.princeton.edu/research/cases/coercivediplomacy.pdf
6.       ACSA formerly known as NATO Mutual Support Fund, is an agreement negotiated on a bilateral basis with US allies or coalition partners that allow US forces to exchange most common types of support, including food, fuel, transportation, ammunition, and equipment. http://www.globalsecurity.org/military/facility/ acsa.htm
7.       Susan B. Epstein, K. Alan Kronstadt, ―Pakistan: U.S. Foreign Assistance‖, Congressional Research Service, June 7, 2011, http://www.fas.org/sgp/crs/row/ R41856.pdf
8.       Touqir Hussain, ―U.S.-Pakistan Engagement‖, Special Report 145, United States Institute of Peace, August 2005, http://www.usip.org/files/resources/sr145.pdf
9.       Increased Oversight and Accountability Needed over Pakistan Reimbursements Claims for Coalition Support Funds‖, Report to Congressional Requesters, June 2008, United States Government Accountability Office, http://www.gao.gov/ new.items/d08806.pdf
10.    U.S. Oversight of Pakistan Reimbursements Claims for Coalition Support Funds‖, Testimony before the Subcommittee on National Security and Foreign Affairs, Committee on Oversight and Government Reform, House of Representatives, June 24, 2008, United States Government Accountability Office, www.gao.gov/ new.items/d08932t.pdf
11.    U.S. Aid to Pakistan by the Numbers‖, Center for American Progress, August 21st, 2008, http://www.americanprogress.org/issues/2008/08/Pakistan_aid_numbers.html
12.     Increased Oversight and Accountability Needed over Pakistan Reimbursements Claims for Coalition Support Funds‖, Report to Congressional Requesters, June 2008, United States Government Accountability Office, http://www.gao.gov/ new.items/d08806.pdf
13.     Securing, Stabilizing, and Developing Pakistan‘s Border area with Afghanistan‖, Report Congressional Requesters, United States Government Accountability Office, February 2009, www.gao.gov/news.items/d09263sp.pdf
14.     The parallel evaluation of cost is performed at the macro level; the documentation forwarded by the CENTCOM should have reasonable evidence and argument to support reimbursement costs to the recipient nation
15.    Increased Oversight and Accountability Needed over Pakistan Reimbursements Claims for Coalition Support Funds‖, Report to Congressional Requesters, op.cit
16.    Securing, Stabilizing, and Developing Pakistan‘s Border area with Afghanistan‖, Report to Congressional Requesters, op.cit
17.    Increased Oversight and Accountability Needed over Pakistan Reimbursements Claims for Coalition Support Funds‖, Report to Congressional Requesters,op.cit
18.    Susan B. Epstein, K. Alan Kronstadt, ―Pakistan: U.S. Foreign Assistance‖, Congressional Research Service, op.cit
19.    Richard F. Grimmett, ―U.S. Arms Sales to Pakistan‖, Congressional Research Service, Report for Congress, November 8, 2007, http://www.au.af.mil/an/awcawcgate/crs/rs22757.pdf
20.    K. Alan Kronstadt, ―Pakistan-U.S. Relations‖, Issue Brief, Congressional Research Service, September 24, 2004, http://fpc.state.gov/documents/organization/ 13851.pdf
21.     Foreign Military Financing, the U.S. government program for financing through grants or loans the acquisition of U.S. military articles, services, and training, supports U.S. regional stability goals and enables friends and allies to improve their defence capabilities. Foreign Military Sale is made available under the authority of the Arms Export Control Act (AECA), http://www.dsca.osd.mil/home/foreign_ military_financing%20_program.htm
22.    Pakistan Assistance‖, Congressional Committees, Government Accountability Office, GAO-11-786R, July 19, 2011, http://www.gao.gov/news.items/d11786r.pdf
23.    Aid to Pakistan by Numbers‖, Centre for Global Developments, http://www.cgdev.org/section/initiatives/_active/pakistan/numbers
24.     Reuters and Erik de Castro, ―The US Should Maintain Aid to Pakistan Especially in Education‖, Brookings, May 12, 2011, http://www.brookings.edu/opinions/2011/0512_pakistan_aid_winthrop.aspx
25.     Wren Elhai, ―The Challenge of Aid in Pakistan: is Cash on Delivery Part of the Solution‖, Centre for Global Development, Brief, March 2011,
26.    Reuters and Erik de Castro, ―The US Should Maintain Aid to Pakistan Especially in
Education‖, Brookings, May 12, 2011, http://www.brookings.edu/opinions/2011/
0512_pakistan_aid_winthrop.aspx
27.    Susan B. Epstein and K. Alan Kronstadt, ―Pakistan: U.S. Foreign Assistance,‖
Congressional Research Service; Report for Congress, op.cit
28.    Pakistan and Afghanistan‖, Office of Inspector General, USAID, January 2010و
30.      Nancy Birdsall and Wren Elhai, ―Shared Goals: Measuring Overall Development
Progress in Pakistan‖, Centre for Global Development, January 2011,
31.    Cost of War on Terror for Pakistan Economy‖, Economic survey Report , 2011,
Ministry of Finance Pakistan, http://www.finance.gov.pk/survey/chapter_11/ Special
Section_1.pdf
32.    S. Akbar Zaidi, ―Who Benefits From U.S. Aid to Pakistan?‖, Carnegie Endowment
for International Peace, September 21, 2011, http://carnieendowment.org/files/
pakistan_aid2011.pdf

33.    Reuters and Erik de Castro, ―The US Should Maintain Aid to Pakistan Especially in
Education‖, Brookings, op.cit
34.    Fact Sheet, State and USAID – FY 2012 Budget, Text embargoed until release of
35.    Fact Sheet, State and USAID – FY 2012 Budget, Overseas Contingency Operations,
Text embargoed until release of President‘s budget,

36.    Susan B. Epstein, K. Alan Kronstadt, ―Pakistan: U.S. Foreign Assistance‖,
Congressional Research Service, op.cit

37.    Andrew Kohut, ―Pakistan Public Opinion Ever More Critical of U.S.‖, June 27, 2012, http://www.pewglobal.org/2012/06/27/chapter-1.views-of-the-u-s-and-american-foreign-policy-5/





















.